دینا بلنکو استاد عکاسی از اشیاء یکی از اولین عکس هایش را نقد می کند

دینا بلنکو (Dina Belenko) یکی از عکاسان بی نظیر دنیای عکاسی از اشیاء است. دینا در بخش «شروع های فروتنانه» سایت ۵۰۰px شرکت کرده، بخشی که عکاسان حرفه ای از روز های ابتدایی شروع عکاسی خود می گویند، و یکی از اولین عکس هایش را معرفی و نقد کرده است. او همچنین برای تازه واردان دنیای عکاسی نکاتی آموزنده دارد که در ادامه این مطلب لنزک خواهید خواند.

هدف ما از انتشار این سری مطالب در لنزک این است که نشان دهیم مهارت های اینچنینی یک شبه بدست نیامده اند.

شروع فروتنانه دینا بلنکو

وقتی از من خواسته شد که تعدادی از کارهای قدیمی خودم را نشان بدهم به نوعی بر سر دو راهی مانده بودم:

۱- می توانم زیباترین عکس را انتخاب کنم . . . اما اینکار منصفانه نیست

یا

۲- می توانم ضعیف ترین کارم را انتخاب کنم . . . اما این کار هم نادرست است

بنابراین تصمیم گرفتم تا یک کار متوسط را انتخاب کنم که چیزی بین این دو گزینه باشد. البته در آن زمان فکر می کردم که عکس خوبی گرفته ام، اما حالا به نظرم عکس متوسطی است. نام این عکس را «فنجان من خالی است» گذاشته بودم.

بیایید با بررسی بیشتر آن ایرادهایش را مشخص کنیم.

ایده و آماده سازی

فکر می کنم ایده ای به جز یک فنجان برعکس در پشت این تصویر وجود ندارد. یک عکس از پشت شیشه می تواند ایده جالبی باشد خصوصا اگر با سرعت بالا از ریختن قهوه و شیر عکس بگیرید. اما همانطور که می توانید مشاهده کنید این عکس با سرعت بالا گرفته نشده است. پس هدف از گرفتن آن چیست؟ هیچ دلیلی وجود ندارد. هیچ داستانی در پشت این عکس نیست.

فکر می کنم دلیل خوب نبودن این عکس، نبود یک طرح اولیه است. در آن زمان فکر می کردم که تنها با داشتن یک ایده، وسایل موجود در صحنه عکس و ترکیب بندی آنها می توانم عکس های خوبی بگیرم. اما این راه درست در عکاسی اشیاء نیست.

شاخه هایی در عکاسی وجود دارند که در آنها طرح اولیه در نظر گرفته نمی شود و در عین حال این مساله مفید هم هست. اما در عکاسی از اشیاء نمی توان به این صورت عمل کرد. در اینجا طرح اولیه به شما کمک خواهد کرد تا افکارتان را تشکیل دهید و بفهمید که می خواهید چه بگویید.

در ابتدای کار نمی دانستم که می توان برای عکاسی برنامه ریزی کرد. واقعا خوشحالم که حالا این موضوع را می دانم.

نوشته ها در عکس

به نظر میرسد قبلا عادت بدی داشتم که در عکسها نوشته های غیر ضروری را قرار می دادم. راه های جالب و طبیعی زیادی وجود دارد تا یک نوشته را درون عکس قرار دهید: به وسیله گلها یک نوشته بسازید، با چوب ها علامت درست کنید یا یک کارت کریسمس امضا کنید.

همه اینها خوب به نظر میرسند و حتی می توان تمرکز عکس را بر روی آنها قرار داد. اما احساس میکنم یک دست نوشته در ته فنجان زیاد جالب نباشد و اشتهای آدم را کور کند.

نور و رنگ

من در آن عکس توجهی به نورپردازی نکرده بودم. نور موجود در عکس همان چیزی است که در محیط وجود داشته است. این نور فقط به میزانی بود که عکس مورد نظر شبیه یک مربع تاریک نشود.

همچنین از خودم می پرسم که چرا این عکس به سیاه و سفید تبدیل شده است. این اتفاق خود به خودی بوده یا با هدف خاصی انجام شده است؟ نه، هیچ چیز در این عکس هدف ندارد. عکس سیاه و سفید است تا ناتوانی عکاس در کار با رنگ ها را پنهان کند، چراکه عکس را «حرفه ای تر» به نظر می رساند!

احتمالا با خود فکر میکردم که عکس های جوزف سودک (Josef Sudek) هم سیاه و سفید است. اگر عکس هایت را سیاه و سفید کنی قطعا شبیه عکس های جوزف سودک خواهد شد. متاسفانه این راه درستی در عکاسی نیست.

نتیجه گیری

مهمترین چیزی که آموخته ام در این جمله خلاصه می شود: به کارهای تدارکاتی (آماده سازی) عکس توجه بیشتری کنید.

اگر عکس مورد نظرتان را تصور کنید، انجام آن در واقعیت بسیار راحت تر خواهد بود. قاعده مند کردن این ایده کار سختی نیست، وسایل مورد نیاز را آماده کنید و یک طرح اولیه از ترکیب تقریبی عکس بکشید. همه این تدارکات کوچک نه تنها به شما کمک می کنند تا عکس های زیباتری بگیرید، بلکه باعث می شوند تا لذت بیشتری از کارتان ببرید.

م

منبع

برگرفته از: ۵۰۰px

نظرات شما

  1. parvazmj

    ۷ اردیبهشت ۱۳۹۴

    آخرین عکس این موضوع، واقعا محشره
    دقیقا مثل شبهایی شده که لامپ خیابونا روشن شده و یه خیابون ساکت آروم عکاسی شده باشه


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *