دو افسانه خطرناک در مورد استعداد و وسایل عکاسی

دو افسانه فراگیر در دنیای عکاسی وجود دارند که خطر محض اند. شما احتمالا آنها را شنیده اید. و احتمالا یکی دو بار در دام آنها افتاده اید. فکر میکنم همه ی ما به آنها دچار شده ایم. پس بیایید آنها را بازشان کنیم.

افسانه شماره ۱:

اون عکاس خیلی با استعداده! من هیچ وقت نمی تونم به خوبی اون بشم. و با اندکی تغییر: این خیلی طبیعیه. من اونقدرا خلاق نیستم. هرگز نمی تونم کارهایی مثل بقیه بکنم.

افسانه شماره ۲:

اگر من هم همون وسایل عکاسی را داشته باشم می تونم عکس های عالی بگیرم. و با اندکی تغییر: من نمی تونم اون جوری عکس بگیرم، من فقط یه دوربین ارزان دارم. این خیلی ناراحت کننده است که چه استعدادهای خوبی به علت این افسانه ها خاموش مانده اند. این باور محکم من است که این تصور ها کاملا غلط اند. بیایید در این مورد صحبت کنیم.

۱

استعداد

عکاسی یک رسانه چالش بر انگیز است. خوشبختانه مردم می دانند که عکاسی فقط بیرون رفتن و گرفتن عکس های زیبا نیست. چیز های زیادی برای یادگیری وجود دارند. و هنوز، اگر چه اکثر عکاس ها در دو سال اول عکاسی این واقعیت را درک می کنند، شایعه ی استعداد در حال پخش شدن است. اصطلاح «استعداد» می گوید که آن یک قابلیت طبیعی از بدو تولد است و قابل یادگیری نیست. شما آنرا دارید یا اینکه ندارید. و این یک بهانه دم دست و مناسب شده است. اگر شما احساس کردید که این استعداد را ندارید، خب، پس شما کاری نمی توانید بکنید، پس دلیلی برای تلاش نیست، نه؟ کاملا اشتباه است! دهه هاست در مورد اینکه استعداد وجود دارد یا نه مناظره وجود دارد. ممکن است باشد یا نباشد. در واقع این مهم نیست. استعداد می تواند به افراد در شروع برتری دهد. ولی از آنجا به بعد، تنها چیزی که در عکاسی منجر به موفقیت می شود کلمه ایست که همیشه از آن صحبت می کنیم و با «ت» شروع می شود. بله، درست حدس زدید. تمرین. همه چیز با تمرین به دست می آید.

کمی اطلاعات

بیایید نگاهی به مطالعات روانشناسی بیندازیم که به این سوال پاسخ می دهند: استعداد در مقابل تمرین. یک مطالعه بر روی متخصصان در زمینه های مختلف – از ورزش تا هنر و پزشکی – به دنبال فهمیدن اینکه چه چیزی یک متخصص را اینقدر توانمند کرده است صورت گرفت. یکی از تفاوت های بزرگ در طرز تفکر آنهاست. متخصصان به جزئیات بیشتر توجه می کنند و در مورد روند های فکری خود بیشتر می دانند. خیلی خوب.

اما عجیب ترین چیزی که در این مطالعه وجود داشت این بود که محققان کشف کردند بزرگترین فاکتور پیشرفت آنها استعداد ذاتی نیست، بلکه تمرین بوده که موثر است. در واقع آنها هیچ مدرکی پیدا نکردند که استعداد کاری انجام دهد. تمرین متمرکز کلید موفقیت است. تمرین متمرکز بیشتر از یک تمرین است. این شامل کار بر روی نقاط ضعف است. خیلی از افراد به کارهایی که در آن قوی هستند ادامه می دهند و از کار هایی که در آن ضعیف اند پرهیز می کنند. این راحتتر و جالب تر است. ولی رشد واقعی اینگونه به وجود نمی آید. اصولا، شما به ارزیابی صادقانه توانایی هایتان نیاز دارید تا نقاط ضعفتان را مشخص کنید و روی آنها کار کنید تا پیشرفتشان دهید. مالکوم گلادول، در کتاب خود Outliers، تعداد ساعت هایی که واقعا نیاز است را ارائه می دهد. او تخمین می زند که برای استاد شدن در چیزی ۱۰۰۰۰ ساعت نیاز است. سز گودین این ایده را تشریح می کند. می گوید که بزرگترین عامل مقدار سبقت جویی هاست و اینکه چه قدر جلوتر از دیگران می توانید بروید. عدد ممکن است قابل گفتگو باشد ولی اصل ایده این است که مقدار بسیاری زیادی تمرین صورت بگیرد.

این همان چیزی است که من می گویم. این به سختی آن چیزی که کل این مقاله به نظر می رسد نیست. در واقع کاملا اجرایی و آسان است… شما می توانید در عکاسی به همان خوبی (یا حتی بیشتر) که می خواهید بشوید. حتی اگر بخواهید بهترین در دنیا باشید – می توانید آنرا به دست بیاورید. اما باید بدانید که آن «استعداد» نیست که این کار را میسر می سازد. آن در واقع سخت کوشی، استقامت و اصرار بی پایان و شدید است. برای روزها، ماه ها، یا حتی سال ها، تا جایی که احساس نیاز می کنید باید پیش بروید. در مشکلات، جایی که شما شک می کنید به اینکه چه پیش خواهد آمد، باید پیش بروید. و احتمالا مهمترین آنها، در طول زمان هایی که دوستانتان، خویشانتان و مشتری هایتان به شما می گویند بی استعدادید، شما باید به دنبال ضعف هایتان باشید و پیش بروید. حتی در مقابل افتخارتان ننشینید و همیشه به جلو حرکت کنید.

اگر می خواهید بهترین باشید، می توانید. اما باید واقعا واقعا بخواهید. برای کسانی که آنرا به اندازه کافی نمی خواهند، مذمت استعداد را متوقف کنید. عکاسانی که در جایگاه بالایی هستند واقعا واقعا سخت کوش بوده اند تا به آنجا رسیده اند. این استعداد نیست. فرایند رسیدن به جایگاه های بالا، فداکاری شدید می طلبد. به آن احترام بگذراید. برای همیشه تمرین کنید. همیشه. این قسمت جذاب عکاسی است – رشد و روند همیشگی.

۲

وسایل عکاسی

خب. در مورد استعداد همین ها کافی بود. بیایید نگاهی سریع به افسانه وسایل عکاسی بیندازیم. خوشبختانه در این مورد ما نیاز به گفتگوی زیاد نداریم، چون ایده ای که یک وسیله می تواند عکس های عالی خلق کند خنده دار به نظر می رسد. در واقع منظورم این است، آیا خود دوربین به خودی خود روشن می شود؟ تنظیم می شود؟ و چالش برانگیز تر از همه، کادر بندی مناسب عکاسی را انتخاب می کند؟ در مورد بهترین نور، بهترین زاویه، بهترین فاصله و فاصله کانونی، زمان عکس گرفتن و … تصمیم می گیرد؟ و بعد از آن ساعت و ساعت ها و ساعت ها تمرین می کند تا بهتر شود؟

البته که نه. این کمی توهین به یک عکاس است که یک وسیله خوب دلیل گرفتن عکس های خوب است. فقط چند ساعت طول می کشد تا دفترچه راهنمای یک دوربین را بخوانید ولی یک عمر طول می کشد تا یاد بگیرید عالی عکاسی کنید.

پس بیایید همه ی این افسانه ها را بازنشسته کنیم و بهانه های پشتشان را ترک بگوییم. بیایید خودمان را از هر تفکری که ما نمی توانیم عکسی که می خواهیم را بگیریم آزاد کنیم. ما هر کاری که بخواهیم را می توانیم انجام دهیم. تنها مانع ما خود ماست. اگر آنرا زیاد بخواهید، و خودتان را به پیشرفت مجبور کنید، به آن خواهید رسید. در زمان خودتان، به سبک خودتان.

نظرات شما

  1. javadooo72

    ۲۸ مهر ۱۳۹۵

    سلام و تشکر بابت تمام مطالب خوبتون


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *