عکاسی از طبیعت و خیابان – مصاحبه با اریک ویتسو

آیا برای عکاسی آموزش آکادمیک دیده اید؟ به شکل رسمی، خیر. اگر چه به عنوان هنرمند آموزش دیده ام و بیشتر عمرم را صرف بهتر کردن مهارت هایم در رسانه های گوناگون کرده ام. از ترسیم و نقاشی گرفته تا حالا عکاسی. وقتی جوان تر بودم طراحی کتاب های مصور را آغاز کردم و با آزمون و خطا چیزهایی مثل ترکیب بندی، عمق میدان و پرسپکتیو را یاد گرفتم و بعدا در مدرسه هنر چگونه به کار بستن این تکنیک ها را آموختم. مهارت هایی که من به عنوان هنرمند یاد گرفتم قطعا امروز در عکاسی به کمک من می آیند.

چند سال پیش، نامزدم Agnieszka ( کسی که خودش یک عکاس مشتاق هست) به من استفاده از دوربین DSLR را یاد داد، آموزش هایی از قبیل اینکه چگونه کار می کند، چه طوری عکس بگیرم، تعویض لنز، تنظیمات دستی و غیره. در آن زمان همه عکس هایی که می گرفتم با آزمون و خطا بود و و کلی عکس وحشتناک گرفتم. من از کار کردن با لنز های عریض می ترسیدم و تا مدت زیادی روی عکاسی ماکرو تمرکز کرده بودم. مدتی زمان برد که روی این مسئله کار کنم و به عکس هایم تنوع ببخشم.

اما وقت گذاشتن روی عکاسی ماکرو به من این فرصت را داد که به دوربین عادت کنم و مقدمات عکاسی مثل نوردهی، نورسنجی و ویرایش را یاد بگیرم. یاد گرفتم چگونه فوکوس را برای تنظیم عمق میدان (DOF) تغییر بدهم، تکنیکی که این روز ها زیاد استفاده می کنم. عکاسی ماکرو به من کمک کرد که کادر و چیز هایی که در آن قرار دارند را کنترل کنم.

یکی از مهمترین چیزهایی که از زمینه هنریم یاد گرفتم، نقطه نظر یا POV است. من این را مکررا به کار می برم و استفاده از نقطه نظر به من پرسپکتیو های پویا تری داده و باعث می شود عکس های بهتری بگیرم. این چیزیست که از ترسیم داستان های مصور (کُمیک‌) آموختم.

نقطه نظر(point of view) در عکاسی یعنی موقعیتی که دوربین از آن صحنه را می بیند. دارید به سوژه می نگرید؟ چقدر به سوژه نزدیک هستید؟ آیا بین شما و سوژه چیزی قرار دارد؟ هر تصمیمی که در مورد نقطه نظر می گیرید، اینکه مخاطب عکس را چگونه می بیند تغییر می دهد.”

ترکیب بندی (Composition) هم همینطور، اما همیشه از سوژه به سوژه سعی می کنم آن را بهتر کنم. عکاسی خیابانی به من یاد داده که چطور سریع ترکیب بندی کنم، دنبال چه بگردم و چگونه آن ها را یکی کنم. تعدادی از عکس های مورد علاقه من جدیدن عکس های «میانه راه» هستند. جایی را انتخاب می کنم، عمدتا خط کشی عبور افراد پیاده، و صبر می کنم تا شخصی وارد شود و در حالی که به وسط راه می رسد از او عکس می گیرم در نتیجه یک حس پویایی خاصی در عکس ایجاد می شود.

از کجا الهام می گیرید؟

از منابع خیلی زیادی. هر روز تعداد زیادی عکس مختلف در سبک های گوناگون می بینم. عکاس های محشر زیادی وجود دارند. اما من شیفته نور هستم. زندگی در لهستان سبک کار های من را تحت تاثیر قرار داده است. در اینجا نور باورنکردنی است و ساختمان ها این نور را به زیبایی به تصویر می کشند و این من را بسیار جذب می کند.

یا جنگل ها….راه رفتن در جنگل های اینجا واقعا جادویی و جذاب هست. جوری که نور در ساعات مختلف روز بین درخت ها جا به جا می شود من را تحت تاثیر قرار می دهد. درختان اینجا به بلندی درخت های ایالت واشنگتن (جایی که من بزرگ شدم) نیستند و این اجازه می دهد که نور بیشتری بین آن ها تابیده و در سایه ها عمق بیشتری ایجاد می کند.

دمای رنگ، یک منبع خوب برای الهام گرفتن است. بعضی از عکاسان اینقدر در این موضوع خوب عمل می کنند که سریع جذب کارشان می شوم. من همیشه روی دما ها در عکس هایم، حس آن ها، تاثیری که روی سوژه، احساسات و چشم من می گذارند کار می کنم. من دماهای خنک تر را ترجیح می دهم اما دارم روی آن کار می کنم…

منبع الهام دیگر سینما هست. من فیلم های زیادی می بینم، قدیمی و جدید، و به ویژه جدیدا توجه می کنم که چه چیزی از یک تصویر را دوست دارم و چه چیز جالبی دارد. وقتی به عکاسی می روم به فیلم های الهام بخشی که دیده ام فکر می کنم. گاهی صحنه ای از فیلمی که می بینم من را به یاد چیزی که در خیابان دیده ام می اندازد و می گردم تا پیدایش کنم.

سبک عکاسیتان را چگونه توصیف می کنید؟

من خودم را عکاس لحظه ها می دانم که عکس هایش را طی پیاده روی می گیرد. من بیشتر به اطراف قدم می زنم و می گذارم که آن لحظه خاص اتفاق بیافتد. گاهی جواب می دهد، گاهی نه. بعضی وقت ها اگر از نور یا جوری که بار اول عکس را گرفتم راضی نبودم بر می گردم و دوباره عکس می گیرم اما به ندرت. گاهی یک مکان اینقدر برای من الهام بخش هست که بار ها به آنجا بر می گردم و به دنبال لحظه درست یا نور یا هرچیزی که نیاز دارم عکس من را بهتر کند، می گردم.

سبک های زیادی به ویژه پرتره هستند که من دوست دارم در آن ها بهتر شوم. به طور مداوم عکس های بسیار زیبایی از عکاسان دیگر می بینم که در سبک پرتره واقعا خوب کار کرده اند. همیشه به عنوان یک هنرمند به شکل انسان جذب شده ام و می خواهم این را در عکاسی هم به کار بگیرم.

از فلاش استفاده نمی کنم و نور طبیعی را ترجیح می دهم. هنوز روی نور طبیعی در عکس هایم کار می کنم و چیز های بیشتری یاد می گیرم. من با فلاش دشمنی ندارم و کار دیگر عکاسان با فلاش را تحسین می کنم. در حال حاضر زمان کافی برای یادگیری اون را ندارم و نمی خواهم حواس مرا پرت کند.

لطفا از ویرایشی که بعدا با نرم افزار روی عکس ها اعمال می کنید برای ما بگید؟

من معمولا صبح ها یا ساعت های اولیه روز عکس می گیرم و نوری که این زمان ها هست را ترجیح می دهم. بعد عکس ها را روی کامپیوترم آپلود می کنم و سریع می بینم چی گرفتم، سپس آن هایی را که می خواهم جدا می کنم. اگر عکسی جذبم کند، کار کردن روی آن را شروع می کنم. اگرچه معمولا یکی دو روز بعد به سراغ آن ها می آیم.

سیستم کاری من به وقتی که دارم بستگی دارد. من و نامزدم یک کافی شاپ داریم و این هست که تعیین می کند چقدر برای عکاسی زمان دارم. معمولا چند ساعت اول روز را برای ویرایش عکس هایم وقت دارم.

وقتی که عکس مورد نظرم را پیدا کردم، چیز هایی مثل contrast،saturation، سایه ها و غیره را در Lightroom درست می کنم. بعد در فوتوشاپ و با لایه ها کار می کنم. روش کار من به نقاشی شبیه است. به عکس به شکل یک طرح اولیه (sketch) نگاه می کنم و مثل نقاشی کار را شروع می کنم. برای بعد دادن به عکسم سایه لبه ها را تیره تر می کنم و اگر نیاز بود کمیblur اضافه می کنم. برای دمای رنگ عکسم از رنگ موجود استفاده می کنم ( دماهای خنک تر را ترجیح می دهم) پس بیشتر با تن های مختلف آبی سروکار دارم.

به ندرت عکس ها را کراپ می کنم، مگر اینکه بخواهم یک حالت سینمایی یا مربعی داشته باشد. گاهی عکس با من حرف می زند و این خیلی سریع اتفاق می افتد، یا در مواقع دیگر حس می کنم باید آن را دستکاری کنم و از آنچه که واقعا در آنجا وجود دارد کاملا حس جدیدی به وجود بیاورم. معمولا این کار را با نوردهی بیش از حد انجام می دهم.

شما از همه چیز عکس می گیرید از منظره و طبیعت بگیر تا خیابان. سوژه مورد علاقه شما کدام است؟

به روزش بستگی دارد. من با همه موراد فوق راحتم اما از منظره ها مخصوصا در هوای مه آلود بسیار لذت می برم. عکاسی خیابانی برای من انتهایی ندارد و هر روز برای بهتر شدنش تلاش می کنم. و در سفر های روزانه ام چیز های جدیدی می بینم.

طبیعت هم دیگر موردی است که دوست دارم آن را به طور مداوم به تصویر بکشم. قدم زدن در میان چوب ها و انتقال حسش در کارهایم یک تلاش بدون پایان است. این در مورد قدم زدن روزانه ام در شهر هم صدق می کند.

من عاشق فصل پاییز و زمستان لهستان هستم. به خصوص پاییز که تمام رنگ ها شروع به ظاهر شدن می کنند. بسیاری از رنگ های قرمز، نارنجی، زرد و آبی ها…واقعا بی نظیر است. و بعد زمستان، جوری که نور بین ساختمان ها یا جنگل به برف می تابد و بازتاب می شود واقعا الهام بخش است.

لنز مورد علاقه شما چیست؟

در حال حاضر Nikon 35mm 1.8f است. من این لنز را دوست دارم چون برای من همه کاره هست. وقتی نیاز دارم عریض باشد هست. وقتی به عمق میدان (DOF) کم نیاز دارم به من می دهد. در نور کم عکس های خیلی خوبی می گیرد و مقدار مناسبی شارپ می کند. یک لنز ۵۰mm 1.4 هم دارم اما زیاد استفاده نمی کنم. چراکه به لنز ۳۵ میلیمتریم عادت کرده ام. در هر حال لنز ۵۰ میلیمتریم برای پرتره ها جواب می دهد.

به کدام لحظه در کارنامه عکاسیتان بیشتر افتخار می کنید؟

تعداد زیادی…اما، دیروز اتفاقی افتاد که برای من شگفت انگیز هست. شبکه فلیکرم یک میلیون بازدید را هم رد کرد. یک میلیون بازدید….وقتی چند سال پیش این را شروع کردم حتی به ده هزار بازدید هم فکر نمی کردم. من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و خوشحالم که بسیاری افراد از سراسر دنیا کارم را تحسین کرده اند.

همچنین پشتیبانی مردم لهستان از من و کارهایم واقعا باورنکردنی است. هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم این همه پشتیبانی و حمایت شوم. تعداد زیادی ایمیل می گیرم که از من بابت زیبا به تصویر کشیدن شهرشان پزنان، تشکر می کنند. زندگی در لهستان نگاه من به دنیا را تغییر داده و من واقعا سپاسگزارم. همچنین از نامزدم متشکرم که چند سال پیش دوربین را در دستان من گذاشت، صبور بود و کوچکترین ایرادی به عکس های مبتدی من نمی گرفت.

بهترین لحظه برای من زمانی است که عکاسی تازه کار ایمیل می زند و می گوید چگونه از من الهام گرفته است. من هم همیشه به آن ها جواب می دهم. به یاد دارم که روزی من هم چنین ایمیل هایی می فرستادم اما هیچ جوابی نمی گرفتم، برای همین به این موضوع اهمیت می دهم و تا بتوانم به آن ها کمک می کنم. واقعا هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم برای کسی الهام بخش باشم.

ساکن پزنان لهستان هستم و در کنار نامزدم زندگی می کنم. سال ها پیش برای اولین بار دوربین را به قصد یاد گیری کار با DSLR در دست گرفتم. عکاسی برای من از روز اول یک هدیه بوده است. به من اجازه داده تا دنیا را آن گونه که می بینم به تصویر بکشم و مهارت های هنری که داشتم را به کار بگیرم. هر روز منابع الهام جدیدی از دور و برم پیدا می کنم.

همچنین یک پروژه جانبی اینجا در پزنان داریم. Bigfoot Coffee Shop بله! فقط چند هفته است آن را باز کرده ایم و کلی مفرح است.

Photographer Erik Witsoe


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *