چرا شما در کسب و کار عکاسی نیستید، بلکه در کسب و کار اشخاص هستید

در این مقاله سیمون رینگزموت در مورد این صحبت می کند که در دنیای امروز، شما دیگر نمی توانید فقط یک عکاس باشید. باید چیزی فراتر از این باشید. یعنی باید صمیمانه تر رفتار کرده، کار را سرگرم کننده کنید و تجربه مشتری از جلسه عکاسی را بهبود بخشید.

من اخیرا برای یک دانش آموز سال آخر دبیرستان عکاسی کردم که اظهار می کرد خیلی از دوستانش عکس های کلاس خود را توسط یکی از معلمان مدرسه گرفته اند. ما با هم در مورد این موضوع صحبت می کردیم، همانطور که من با دوربین نیکون D750 فول فریم و لنز ۷۰-۲۰۰mm f/2.8 عکس می گرفتم.

همانطور که در اطراف راه می رفتیم و عکس می گرفتیم، او به من گفت که دوستانش چقدر عکس های معلمشان را دوست داشتند. او گفت که آنها بسیار از نتایج راضی بودند، در حالیکه به من اطمینان داد که دارد از جلسه عکاسی ما در پارک لذت می برد.

من از او پرسیدم که می داند معلمش از چه دوربینی استفاده کرده است، و پاسخ او مرا شگفت زده کرد. «اوه، او از یکی از آن آیفون های جدید با مُد پرتره استفاده کرد».

این داستان یک حقیقت دردناک را در مورد برخی از ما در کسب و کار عکاسی نشان می دهد؛ ما دیگر نمی توانیم به خودمان به عنوان تنها عکاسان فکر کنیم.

کهنه کارهای عکاسی طولانی مدت سالهاست این مسئله را فهمیده اند. اما برای افرادی مثل من که تقریبا در عکاسی تازه کار هستم یا کسانی که تازه به صورت جدی این کار را شروع کرده اند، چیزهایی وجود دارد که باید به خاطر داشته باشیم اگر می خواهیم سرگرمی خود را دنبال کرده و در نهایت از آن برای کسب درآمد استفاده کنیم.

شما در کسب و کار اشخاص هستید

همانطور که لیام نیسون می گوید، شما به عنوان یک عکاس مجموعه بسیار خاصی از مهارت ها را دارید. شما نورپردازی و ترکیب بندی را درک می کنید. شما می دانید چگونه مکان های خوب را انتخاب کنید، شما می دانید رنگ ها چطور کار می کنند، و ممکن است در زمینه فلاش خارج از دوربین و نورسنج های اکسترنال مهارت داشته باشید. فتوشاپ حوزه تخصص شماست و لایت روم را مثل کف دست خود می شناسید.

شما احتمالا تجهیزات عکاسی نسبتا زیادی در مجموعه خود دارید، که به لطف کار سخت، صرفه جویی، و پیشرفت در هنر خود در طی سالها جمع آوری کرده اید. نکته مهم این است که مشتریان شما به هیچ یک از این چیزها اهمیت نمی دهند. آنها تحت تاثیر عضویت Creative Cloud شما یا این واقعیت که جدیدترین دوربین فول فریم را سفارش داده اید، قرار نمی گیرند.

چیزی که آنها می خواهند عکس های خوب است. مجموعه مهارت ها و تجهیزات شما (و برچسب قیمت بالای شما) با تلفن های همراه رقابت می کنند، به طوری که در نظر مشتریان شما می توانند عکس های عالی ایجاد کنند. بنابراین فکر می کنید که مشتریان بالقوه شما هنگام امضای قرارداد چه گزینه ای مد نظر دارند؟ از آنجا که تکنولوژی روز به روز پیشرفته تر شده و با افزایش قابلیت های گوشی های تلفن همراه خط بین عکاس حرفه ای و آماتور محوتر می شود، شما باید کاری برای متمایز کردن خودتان انجام دهید.

خودتان را متمایز کنید

سکانسی در فیلم Office Space وجود دارد که در آن مدیر یک رستوران آمریکایی پر زرق و برق سعی می کند توضیح دهد که چرا یکی از خدمتکارانش باید چیزی را که او «تکه های شعله» می نامد، بر روی لباس هایش بپوشد. او در یک لحظه توضیح می دهد که «مردم می توانند از هر جایی چیزبرگر بخرند، خوب؟ آنها برای فضای این رستوران و طرز برخورد کارکنانش به اینجا می آیند».

ممکن است احمقانه به نظر برسد، اما با گذشت زمان ما عکاسان هم باید همین نوع اخلاق کاری را اتخاذ کنیم اگر می خواهیم دوام بیاوریم، مشتریان جدید پیدا کنیم، و به مرور زمان همچنان هیجان زده باقی بمانیم. عکاسی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، به صورت یک کالا درآمده است، تا جایی که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد و نتایج نسبتا مناسب و معقولی به دست آورد. بنابراین ما باید از خودمان بپرسیم، چه گزینه روی میزی داریم که باعث می شود مشتریان بخواهند از خدمات ما استفاده کنند، اگر چیزی که آنها می خواهند، مانند مثال چیزبرگر، تقریبا همه جا در دسترس باشد؟

بر روی تجربه تمرکز کنید

پاسخ این مورد هم نقل قولی از همان فیلم است. ما اول باید دست از فکر کردن به خودمان به عنوان عکاس برداریم و هنر خود را سرگرم کننده، هیجان انگیز، و تعاملی کرده و در نهایت تجربه ای ایجاد کنیم که مشتریانمان همیشه آن را به یاد داشته باشند.

تبلیغ کنندگان به مدت چندین دهه اینها را فهمیده اند. هنگامی که شما آگهی های تبلیغاتی ماشین ها، لباس ها، یا تجهیزات گردش و تفریح را می بینید، تمرکز به ندرت بر فروش اقلام است، بلکه بیشتر بر تجربیات و احساساتی است که آن برندها تلاش می کنند تا ایجاد کنند. شما نمی توانید بر سالها آموزش یا لوازم گران قیمت تکیه کنید تا خودتان را به عنوان یک عکاس بفروشید.

در عوض، باید سخت کار کنید تا تجربیاتی را ایجاد کنید که مشتریانتان سالها به یاد داشته باشند و با دیگران نیز به اشتراک بگذارند. شما چه از مراسم عروسی، بچه ها، خانواده ها، یا دانش آموزان دبیرستانی عکس بگیرید، و چه با مشتریان کار کنید تا از املاک و مستغلات، محصولات، یا اقلام تبلیغاتی عکس بگیرید، باید کل تجربه خود را به چیزی تبدیل کنید که آنها از آن قدردانی کرده، لذت ببرند، و به خاطر بسپارند.

صمیمانه تر رفتار کنید

این کار ممکن است پیچیده به نظر برسد اما انجام آن آنقدرها هم سخت نیست، و اغلب شامل بسیاری از چیزهای ساده است. به عنوان مثال، وقت بگذارید تا مشتریان خود را بشناسید و آنها را با اسم کوچکشان صدا کنید. اگر چیزهایی مثل «هی تو که ژاکت قرمز داری، کمی به سمت چپ بچرخ» بگویید، آن شخص اهمیتی نمی دهد عکس های شما چقدر واضح هستند یا با یک لنز واقعا گران قیمت گرفته شده اند! در عوض، تعجب خواهد کرد که چرا ۵۰ دلار به بچه همسایه نداده تا با دوربین Canon Rebel خود که در فروش هفته پیش در Target آن را خرید، از او عکس بگیرد.

با مشتریان خود صحبت کنید، با آنها خوش بگذرانید، با بچه ها بازی کنید، و از آنها درخواست کنید. حتی اگر از عکس ها استفاده نکنید، آنها حداقل احساس خواهند کرد که کمک هایشان با ارزش بوده است. و تحت هیچ شرایطی، طوری دستور ندهید که انگار در آکادمی ارتش هستید.

کار را سرگرم کننده کنید

ممکن است بعد از ساعت ها عکاسی از یک مراسم عروسی تحت فشار قرار گیرید، اما اجازه ندهید که مشتریانتان این فشار را ببینند. لبخند بزنید، از مردم مودبانه تقاضا کنید تا کاری را که نیاز دارید انجام دهند، اما نگران به عهده گرفتن مسئولیت و هدایت عکاسی به سمتی که می خواهید نباشید. مردم از رهبری و حرفه ای بودن شما قدردانی می کنند، اما می توانید این ویژگی ها را بدون گستاخ و منفور بودن هم داشته باشید.

درست مانند مثال فیلم، مردم این روزها می توانند از هر کسی بخواهند از آنها عکس بگیرد. اما آنها برای سرگرمی، هیجان، نگرش لذت بخش، و تمام عناصر نامحسوس دیگری که برای به یاد ماندنی کردن یک جلسه عکس لازم هستند، نزد شما می آیند.

توصیه ها خیلی موثر هستند

چند سال پیش وقتی من و همسرم از یک بخش کشور به بخش دیگری نقل مکان کردیم، مجبور شدیم تمام گزینه ها را برای سکونت در شهر جدیدمان بررسی کنیم؛ کجا یک خانه بخریم، مواد غذایی را از کجا تهیه کنیم، به کدام کلیسا برویم، و حتی تصمیمات غیر مهم مانند این که ماشینمان را کجا تعمیر کنیم. من به دفترچه تلفن نگاه می کردم و صفحه به صفحه آگهی های مکانیک هایی که سریع، کارآمد، ارزان، بسیار آموزش دیده، دارای گواهی حرفه ای، و در شهر بهترین بودند را می دیدم. ما غرق در انتخاب های فراوان شده بودیم. چندین نفر از دوستان ما یک مکان خاص را پیشنهاد کردند که ما هنوز هم بعد از هشت سال برای تمام تعمیرات ماشینمان به آنجا می رویم.

هنگامی که ما در مورد این که از کدام فروشگاه استفاده کنیم با دوستانمان حرف می زدیم، می توانید حدس بزنید که آنها در مورد فروشگاهی که در نهایت انتخاب کرده بودیم چه گفتند؟ یک راهنمایی می کنم، تقریبا هیچ ربطی به کیفیت کار آنها نداشت. هر فروشگاه خودرویی می تواند یک الترناتور را جایگزین کرده یا ترمزهای شکسته را عوض کند، اما دلیل این که عده زیادی آن فروشگاه خاص را توصیه کردند به برخورد دوستانه، توجه، و احترام کارکنان آن مربوط بود.

تصورات کیفیت را شکل می دهد

حقیقت تلخ این مسئله برای عده ای از ما که در هر نوع صنعت خدماتی مانند عکاسی کار می کنیم این است که هیچ خط معیار عینی وجود ندارد که مشتریان ما بتوانند به طور پیوسته کیفیت را ارزیابی کنند. درست مانند انتخاب یک فروشگاه تعمیر خودرو، مشتریان یا مشتریان بالقوه شما احتمالا از این که عکس هایشان توسط هر عکاس حرفه ای یا آماتوری در منطقه شما گرفته شوند خوشحال خواهند بود.

این که کیفیت نتیجه نهایی از نظر آنها چگونه است لزوما به وسیله وضوح تصاویر، پیچیدگی های ویرایش، یا قیمت تجهیزات مورد استفاده برای گرفتن تصاویر قضاوت نمی شود. در عوض، آنها درباره کل تجربه گرفته شدن تصاویرشان صحبت خواهند کرد و از آن به عنوان یک معیار اندازه گیری استفاده می کنند که توسط آن کیفیت تصاویر را مورد قضاوت قرار می دهند. برای آن دسته از ما که سال ها یا دهه ها وقت صرف هنر خود کرده ایم، عجیب و شاید ناامید کننده به نظر می رسد.

اما هیچ چیز نمی تواند این واقعیت که شیوه قضاوت افراد در مورد کیفیت تصویر به شدت تحت تاثیر تصور و ادراک آنها از این تجربه قرار دارد را انکار کند.

تحقیقات ثابت می کند

مفهوم ادراک مصرف کننده و نقش آن در شکل دادن به کیفیت برای دهه ها توسط محققان مورد مطالعه قرار گرفته است. در سال ۱۹۹۲ جی جوزف کرونین، جونیور و استیون تیلور مقاله ای در مجله بازاریابی منتشر کردند که در آن نتیجه گرفتند:

· «کیفیت خدمات مقدمه رضایت مشتری است»

· «رضایت مشتری تاثیر قابل توجهی بر اهداف خرید دارد»

· «کیفیت خدمات نسبت به رضایت مصرف کننده تاثیر کمتری بر اهداف خرید دارد»

پیامدهای این تحقیق و تحقیقات مشابه دیگر برای عکاسان عمیق است! اساسا اگر مشتریان شما اوقات خوشی در جلسه عکاسی داشته و از خدمات شما راضی باشند، عکس های شما در نظرشان با کیفیت تر خواهد بود.

تجربه خوب = آنها شما را دوست خواهند داشت = مشتریان راضی

پس شما عکاس متواضع در مورد این مسئله چه کاری می توانید انجام دهید؟ چطور می توانید به مشتریانی که ممکن است از هر عکاس یا نوجوانی که در استفاده از تلفن همراه حرفه ای است کاملا راضی باشند، نتایج با کیفیت بالا ارائه دهید؟

خودتان را نه با کیفیت عکس هایتان بلکه با تجربه ای که ارائه می دهید متمایز کنید. با انجام این کار، مشتریان شما تصاویر خود را واضح تر، گویاتر، و ساده تر از دیگران خواهند دید. این مسئله حتی اگر عکس های شما در سطح تکنیکی هم زیاد خوب نباشند، صدق می کند – که تلنگری است برای عکاسانی که سال ها دانش، تجربه، و تجهیزات جمع کرده اند.

چند بار تا به حال پیش آمده که عکس هایی که دوستان و خانواده در رسانه های اجتماعی پست کرده اند یا در کارت های کریسمس ارسال کرده اند را دیده اید و واکنش شما به آنها شوک و وحشت بوده است؟ نورپردازی که کاملا اشتباه است! پس زمینه بسیار حواس پرت کننده است! عمه جینی خارج از فوکوس است! با این وجود، تصاویر در نظر مشتریان بسیار با کیفیت است، چون آنها از کل تجربه لذت برده و میزان قابل توجهی خدمات دریافت کرده اند. عکاسانی که می توانند این کار را انجام دهند آنهایی هستند که لایک، به اشتراک گذاری، توصیه، و رزرو به دست می آورند.

بهبود تجربه مشتری

در مصاحبه ای با NPR، تونی هسیه بنیانگذار خرده فروشی کفش آنلاین Zappos، روش خود در فروش کفش را توضیح داد، که به طرز کنایه آمیزی هیچ ارتباطی با کفش نداشت. او گفت همانطور که شرکتش رشد می کرد، «یک نقطه عطف بزرگ این بود که ما واقعا تصمیم گرفتیم که می خواهیم برند خود را طوری بسازیم که بهترین خدمات به مشتری و بهترین تجربه مشتری باشد».

او این حرف را صادقانه گفت، و اگر از Zappos بازدید کنید، کفش یا کیف های دستی که ارزان تر از سایر خرده فروشان باشد نمی بینید. آنها حتی سعی نمی کنند بر سر قیمت رقابت کنند، بلکه با ارائه بهترین خدمات نسبت به هر خرده فروشی لباس دیگری در بازار امروز این کار را انجام می دهند.

اطلاعات واکر، شرکتی که در مورد بازاریابی کسب و کار و عادات مصرف کننده مطالعه می کند، اخیرا مطالعه ای را منتشر کرده که تجربه مشتری را به عنوان مهم ترین راه برای برندها جهت متمایز کردن خود تا سال ۲۰۲۰ پیش بینی کرده است. و این به نظر من چیزی است که این روزها به راحتی می تواند افق فکری عکاس را تاریک کند.

من واقعا طرفدار پر و پا قرص این تصویر نبودم و فکر می کنم بعضی از عکس های دیگری که به مشتری ام تحویل دادم بهتر بودند. اما مادر با دیدن این یکی هیجان زده شد چون وقتی این عکس را می گرفتم، از او خواستم روی سر دخترش برگ بپاشد. او از این کار لذت برده بود، و در نتیجه تصویر نهایی در نظرش با کیفیت بود، با وجود این که عکس های دیگری وجود دارد که من فکر می کنم احتمالا بهتر هستند. مشتری من از این تصویر راضی بود و این چیزی است که در نهایت اهمیت دارد.

خدمات مشتری پادشاه است

عکاسی از زمانی که شرکت کداک دوربین Brownie را در سال ۱۹۰۰ اختراع کرد برای همه در دسترس بوده است، اما دوربین ها هیچ وقت به اندازه اکنون قدرتمند، همه جا حاضر، یا آسان برای استفاده نبوده اند. با چنین بازار شلوغی که در آن تقریبا هر کسی می تواند عکس های با کیفیت بگیرد، (حتی اگر فکر کنید که آنها نمی توانند مانند شما عکس های با کیفیت، فوق العاده واضح، و حرفه ای بگیرند) باید کاری کنید که از بقیه برجسته تر شوید و به مردم دلیلی بدهید که شما را استخدام کنند.

این عامل تمایز یک تجربه خدمات مشتری کامل و تمام عیار است. از لحظه ای که شما اولین ارتباط را با مشتریان بالقوه برقرار می کنید، تا جلسه عکاسی، تا ارتباطات پس از آن، و حتی روش تحویل عکس ها همه اهمیت دارند.

کارت برنده شما این است که می توانید از دو مزیت بهره مند شوید. تمام مهارت هایی که شما را به یک عکاس بسیار قدرتمند تبدیل می کند را دارید و احتمالا مجموعه رو به رشدی از دوربین ها، لنزها، و نرم افزارها را نیز دارید که به شما کمک می کند تا نتایج برجسته ای به دست آورید. علاوه بر این، می توانید یک تجربه عکاسی جامع و فوق العاده نیز ارائه دهید که مشتریان شما سالها آن را به خاطر خواهند سپرد، در حالیکه شما را به دوستان و خانواده خود نیز توصیه می کنند.

من در واقع هجوم گوشی های تلفن همراه و عکاسی کامپیوتری را به عنوان یک فرصت، نه یک تهدید، و راهی برای این که به دیگران نشان دهم کار من واقعا چقدر برجسته است، می بینم.

نتیجه گیری

من این مقاله را با اشاره به یک جلسه عکاسی برای یک دانش آموز سال آخر دبیرستان شروع کردم. بعد از این که من تصاویر ویرایش شده نهایی او را تحویل دادم، چیزی که واقعا در ذهنم ماند حرفی بود که او و والدینش در مورد کل این تجربه گفتند. والدین او به من گفتند که او خیلی لذت برده و از من تشکر کردند که دختر خجالتیشان را جلوی دوربین آوردم تا عکس های زیبایی از او بگیرم که در حالت معمول نمی بینند.

من این را برای نشان دادن یک نکته در مورد درس اصلی کل این مقاله می گویم. شما در کسب و کار عکاسی هستید اما در دنیای امروز، شما دیگر نمی توانید فقط یک عکاس باشید. باید چیزی فراتر از این باشید.

شما باید تجربیات خاطره انگیزی برای مشتریان خود ایجاد کنید، و به آنها اجازه دهید تا کیفیت کار شما را به خاطر آن تجربیات بالا ببرند، و در طول روند عکاسی توجه بیشتری به نیازهای آنها داشته باشید. با وجود این که این امر ممکن است به کمی کار کردن نیاز داشته باشد، اما نتایج در طولانی مدت ارزشش را خواهد داشت و مردم با چشم های خودشان می بینند، و از دوستانشان می شنوند که چرا کار شما یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.

نویسنده: سیمون رینگزموت (Simon Ringsmuth)

نظرات شما

  1. sadegh

    ۱۵ آذر ۱۳۹۶

    سلام و ممنون از مطالب خوبتون.پاینده باشید

  2. sadegg

    ۱۵ آذر ۱۳۹۶

    سلام و ممنون از مطالب خوبتون.پاینده باشید


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دادن به sadegh لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *