مصاحبه با عکاس مناظر و حیات وحش «Jon Cornforth» – قسمت اول

این باعث افتخار من است که Jon Cornforth، یک عکاس برجسته مناظر و حیات وحش مقیم سیاتل در واشنگتن آمریکا را به شما معرفی کنم. عکس های جان جلد بسیاری از مجله ها از قبیل مجله Alaska Air ، Outdoor Photographer و Backpacker هستند. او عاشق دنیای طبیعت است، سوژه های او از عقاب ها تا خرس های قطبی در قطب شمال تا زندگی اعماق دریا را در بر می گیرند. عکس های بیشتری از او و لیست تورهای آینده را می توانید در وبسایت او cornforth images بیابید.

چه مدتی است که به صورت حرفه ای عکاسی می کنید؟

آخرین کاری که من برای شخص دیگری انجام دادم متعلق به ژوئن ۲۰۰۱ بود بنابراین ۱۱ سال می شود.

ازکجا وارد این رشته شدید؟

مدرک تحصیلی من در رشته مهندسی مکانیک و هوا فضا است. از این مدرک پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه آریزونا هیچ استفاده ای نکردم. پنج یا شش سال قبل از اینکه وارد رشته عکاسی شوم در شرکت های مهندسی و مشاوره کامپیوتر و آموزش سنگ نوردی فعالیت می کردم.

چطور به عکاسی انتقال یافتید؟

من همیشه به همه می گویم که من کورکورانه و از روی بی تجربگی در اواخر ۲۰ سالگی این کار را انجام دادم. آن تعهدی که الان دارم را آن زمان نداشتم. در ابتدای کار موفقیت هایی کسب کردم که باعث شد فکر کنم می توانم عکس هایم را منتشر کنم و با این روش یک زندگی بسازم و به این خاطر است که می گویم بی تجربه بودم اما همچنین از سوی همسرم حمایت می شدم. او در ابتدا خیلی حامی من بود و من خیلی کم هزینه می کردم و مقدار پولی که من خرج می کردم خیلی کم بود و همه چیز از اینجا شروع شد.

شما ویراستار مقالات مجله Outdoor Photographer هستید. شما مقاله های زیادی ثبت کرده اید و تجهیزات ضریب اف را مورد بررسی قرار داده اید و موارد دیگر. چطور در آن موقعیت قرار گرفتید؟

من در سالهای اخیر از سوی Outdoor Photographer خیلی مورد حمایت قرار گرفته ام. یک نکته جالب در این مورد این است که من ده، یازده سال پیش عکاسی را شروع کردم و همیشه از این عبارت استفاده می کنم از روی بی تجربگی و فکر می کنم زمانی که من از این عبارت استفاده می کنم، همه باید توجه زیادی کنند. چون من آن روزها خیلی شاد و شنگول بودم و فکر می کنم که بسیاری از عکاسان جوان هم شبیه من هستند . ولی همانطور که می دانید با عکاسی خیلی، خیلی سخت می توان پول به دست آورد. من دائماً درحال تلاش و تقلا هستم و باید خودم را سرپا نگه دارم. من مسلماً می خواهم آن را تاکید کنم .

به مورد Outdoor Photographer برگردیم. هفت یا هشت یا نه سال قبل مدت زیادی از شروع عکاسی من نگذشته بود من تعدادی عکس داشتم که الان هم دوست دارم به مردم نشان دهم. در آن زمان من یک ایمیل به مجله Outdoor Photographer که آن زمان Rob Shepard سردبیر آن بود فرستادم و به شما می گویم که ایمیلی که او مبنی بر عدم پذیرش کارهای من فرستاد گزنده ترین چیزی بود که من تاکنون از یک ناشر یا مشتری گرفته ام. برخوردی که او با من کرد بی رحمانه بود. او نوشته بود که «ما برای اینکه از افرادی مثل شما ایمیل دریافت کنیم و عکس های آنها را ببینیم وقت نداریم. ما هزاران هزار مورد از اینها را داریم» یعنی «برو جای دیگری مزاحم شو»

من شوکه شدم. من سعی می کردم که مودب و حرفه ای باشم اما آن تا به امروز همراه من است چون آن وقیح ترین چیزی است که من تاکنون از کسی شنیده ام. بنابراین برای چندین سال تلاش نکردم که دوباره با آنها کار کنم. سپس پنج یا شش سال قبل دیسک دیگری از عکس هایم را برای آنها فرستادم و آن سالها عاطل و باطل ماند و از بین رفت.

سپس ناغافل یک روز سردبیر جدید کریس رابینسون با من تماس گرفت و مایل بود تا از بعضی عکس های من در مجله و روی جلد استفاده کند و خیلی حامی من بود و از من درخواست کرد تا برای وبلاگ آنها مطلب بنویسم. جدیداً پس از چند تا مقاله که نوشتم زمستان گذشته او از من خواست تا ویراستار مقالات آنها باشم. نتیجه اخلاقی کل این داستان این است که در این کار شما باید پوست کلفت باشید. هر کاری فراز و نشیب و عدم پذیرش دارد و اگر مدتی پشتکار داشته باشید ممکن است همه چیز بر طبق میل شما شود.

تغییر سردبیر تفاوتی اساسی بود و شما با چه کسانی کار می کردید؟

بله تغییر سردبیر تفاوتی اساسی به وجود آورد. یکی از مشتریان خوب من در طول سالها Holland America بوده است. من تعداد زیادی از عکس های آلاسکا را برای بروشورهای آنها فروخته ام. من با مشاوری پاره وقت که مسئول ویرایش عکس های آنها بود در ارتباط بودم که اخیراً ناپدید شده است. من سال گذشته به او چندین ایمیل فرستادم و چندین نوبت با هم ناهار خوردیم اما پس از آن خبری از او ندارم. بنابراین امسال هیچ عکسی به Holland America نفروخته ام.

زمانی که شما یک مشتری و کارفرما دارید شما باید مورد عنایت او باقی بمانید و امیدوار باشید که کسی تغییر نکند یا کار شما به دیگری واگذار نشود.

شما اساساً از حیات وحش و مناظر عکس می گیرید. آیا این یک ارزیابی منصفانه است؟

بله، من فکر می کنم افرادی که بیشتر با من آشنا هستند من را به عنوان عکاس مناظر می شناسند. اما من همیشه این بلند پروازی را داشته ام که از حیات وحش و دنیای زیر آب هم عکس بگیرم. سالهاست که گفته ام اگر باید یک گرایش خاص برای عکاسی خودم انتخاب می کردم، در صورتی که پول یک مشکل نبود و کار طوری بود که از نظر مالی تامین بودم، بیشتر سمت عکاسی دریایی و دنیای زیر آب می رفتم. افراد بسیاری طی سالها به من گفته اند که عکس های وال گوژپشت که گرفته ام جزء بهترین کارهایی است که تاکنون انجام داده ام.

من در حدود ۹ ماه در ۱۰ سال گذشته صرف عکاسی از وال های گوژپشت کرده ام که شامل چند عدد عکسی که هم اکنون دارم می شود. شما باید برای این نوع عکاسی زمان زیادی صرف کنید. اما آن سفرها فرصتی که هم اکنون دارم را به من دادند به طوری که اکنون راهنمای این سفرها هستم (به آلاسکا و تونگا). تابستان امسال یک سال شد که من رهبری این سفرها را به عهده داشته ام. من قصد دارم که بیشتر به سفر به زیر آب بپردازم. درحال برنامه ریزی کارهایی هستم که سال آینده انجام دهم. مثل سفر غواصی عکاسی از کوسه ها در باهاما در ماه ژانویه بعد، غواصی SCUBA در فیجی در بهار آینده.

من زیاد درباره عکاسی از گلهای وحشی در کوههای Rainier یا رفتن به Patagonia با یک کوله پشتی به اندازه سفرهای پرهزینه خاص برای دیدن پستانداران دریایی یا کوسه ها … حیوانات شکارچی بزرگ و از این جور چیزها در اقیانوس صحبت نمی کنم و انجام همه این کارها کار شاقی است.

م

منبع

برگرفته از: tutplus


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *