۷ چیزی که ون گوگ می تواند در مورد عکاسی به ما بیاموزد

من برای حفظ انگیزه خود به عنوان یک عکاس، دوست دارم از هر چیز خلاقانه ای الهام بگیرم. امروز می خواهم چند ایده از نقاش معروف ون گوگ (Van Gogh) را با شما به اشتراک بگذارم که امیدوارم ایده های جدید هیجان انگیزی برای عکاسی به شما بدهد.

من عاشق آن حس و حالی هستم که هنگام عکس گرفتن پیدا می کنم. این یکی از چیزهای مورد علاقه من است، و تصور می کنم که برای شما هم همینطور باشد.

نگه داشتن دوربین در دستم، کاوش کردن، پیدا کردن یک نور زیبا، و ثبت افراد جالبی که در طول مسیر با آنها برخورد می کنم، فوق العاده رضایت بخش و بسیار سرگرم کننده است.

با این حال، زندگی اغلب مانعی بر سر راه می شود (چه کسی فکرش را می کرد!)، و من تمرکز و انرژی خلاقانه ام را از دست می دهم.

به عنوان مثال، من مکالمات زیادی با حسابدارم دارم، یا مدیریت یا عجله زیادی برای انجام کارهایی که برای عملکرد زندگی ام فوق العاده مهم هستند اما به خلاقیت منجر نمی شوند، به خرج می دهم.

من مدت بیش از دو دهه عکاس بوده ام، و می دانم که وقت گذاشتن برای خلاق بودن واقعا برای من خوب است. البته، به طور کلی برای شغل من خوب است، اما بیش از هر چیز دیگری، مرا خوشحال می کند!

و آیا ما همیشه به چیزهای بیشتری برای خوشحال بودن نیاز نداریم؟

این ایده ها همیشگی و ماندگار هستند، چون ما را به یاد کارهایی که دوست داریم انجام دهیم و دلیل انجام آنها می اندازند – عکس گرفتن، خلاق بودن، و ساختن.

من همچنین چند ایده راهنما در مورد برخی از چالش های مشترکی که همه ما به عنوان افراد خلاق با آنها روبرو می شویم اضافه کرده ام.

پس بیایید شروع کنیم!

نقاشی شب پر ستاره اثر ون گوگ

۱

«من همیشه کارهایی را انجام می دهم که تا کنون نتوانسته ام انجام دهم، تا یاد بگیرم که چطور آن را انجام دهم.» وینسنت ون گوگ

یک چیزی که من دائما از افراد مختلف وقتی وارد ورکشاپ های عکاسی من می شوند می شنوم این است که چرا نمی توانند هیچ کاری انجام دهند.

یا ممکن است به این شکل باشد: من نمی توانم خلاق باشم! یا نمی توانم به صورت دستی (مُد manual) عکس بگیرم، برای من غیرممکن است!

به نظر من، این فقط یک طرز تفکر مبتنی بر عادت است که بر اساس واقعیت ها نیست. فقط به این دلیل که ما در حال حاضر نمی توانیم کاری را انجام دهیم به این معنی نیست که هیچ وقت قادر به انجام آن نخواهیم بود.

بنابراین مواجه شدن با چیزهایی که درک نمی کنیم برای ما یک حس ناراحت کننده و ناآشناست، و در نتیجه واقعا در یادگیری دچار مشکل می شویم.

عکاسی تقریبا همیشه چیزهایی را به ما نشان می دهد که در گذشته برای انجام آنها دچار مشکل شده ایم. چون عکاسی وحدت (به هم پیوستن) مهارت هاست – مفهوم زیبا و تاثیرگذار خلاقیت و دنیای فوق العاده تکنیکی دوربین ها، رایانه ها، و نرم افزارهای پس پردازش.

بسیاری از دانشجویان من در دو دسته قرار می گیرند: آنهایی که با جنبه تکنیکی عکاسی راحت هستند، اما با جنبه هنری/خلاقانه آن نه. یا برعکس: کسانی که خیلی از جنبه تکنیکی و تجهیزات می ترسند، اما با ایده خلاق بودن بسیار راحت هستند.

هرچند، اگر ما بخواهیم واقعا در عکاسی اعتماد به نفس به دست آوریم (که باید به دست آوریم، چون در غیر این صورت چرا باید به سراغ این کار می آمدیم؟)، باید بر ناراحتی ها و سختی ها غلبه کنیم و به دنبال راهی برای یادگیری چیزهایی که با آنها مشکل داریم باشیم.

در اینجا من می توانم به شما کمی انگیزه بدهم. هر کسی می تواند هر چیزی را یاد بگیرد. همه چیز فقط به باور شما بستگی دارد. آیا باور دارید که می توانید راه هایی برای یادگیری آنچه که باید یاد بگیرید تا به عکاس راحت و با اعتماد به نفسی تبدیل شوید، پیدا کنید؟

اگر جواب شما مثبت است، نصف راه را رفته اید. دادن پاسخ مثبت به یادگیری، قدم اول است.

«مردم اغلب آن چیزی می شوند که باور دارند. اگر من باور داشته باشم که نمی توانم کاری را انجام دهم، در انجام آن کار ناتوان می شوم. وقتی باور داشته باشم که می توانم، توانایی انجام آن را به دست می آورم، حتی اگر در ابتدا این توانایی را نداشته باشم.» ماهاتما گاندی

و چطور است که فقط تصمیم بگیریم افرادی باشیم که چیزهای جدید یاد می گیرند؟ مانند ون گوگ باشید و همیشه کارهایی را انجام دهید که نمی دانید چطور باید انجام دهید.

۲

«فقط به دنبال نور و آزادی بگردید و خودتان را عمیقا در باتلاق زندگی دنیوی غوطه ور نکنید.» وینسنت ون گوگ

این نکته در مورد این صحبت می کند که ما چقدر لازم است خودمان را از زندگی عادی، و وظایف بی پایان زندگی جدا کنیم تا بتوانیم خلق کنیم. خلاق بودن ما را به شیوه ای کاملا متفاوت با نحوه زندگی عادیمان به دنیا متصل می کند.

در «زندگی عادی»، ما در سطح زندگی می کنیم. ما کارهای زیادی انجام می دهیم، سرمان شلوغ است، از کاری به کار دیگر می پریم. دائما در حال پاسخ دادن هستیم. و همه اینها برای مراقبت از زندگیمان کاملا ضروری است.

اما این تنها راه زندگی کردن نیست. این شیوه زندگی کمترین غنا و رضایت را به ما می دهد.

و قطعا وقتی خلاق شوید در این حس و حال نخواهید ماند.

زمانی که در فضای باز در حال عکاسی هستید، وقتی دارید چیزی خلق می کنید، باید این کار از بخش متفاوتی از وجود شما سر بزند. چون عکس گرفتن کار روح است، نه ذهن.

عکاسی غوطه ور شدن در اعماق وجودتان و استفاده از هر چیزی که هستید، هر چیزی که تجربه کرده اید، هر چیزی که فهمیده اید و دوست داشته اید، و به نمایش گذاشتن آن در تصاویرتان است.

اما زندگی واقعی خیلی بلند هشدار می دهد، و قرار گرفتن در یک وضعیت خلاقانه می تواند چالش برانگیز باشد. حتی برای من که یک عکاس حرفه ای هستم و تمام وقت عکاسی می کنم نیز گاهی اوقات خاموش کردن ذهنم وقتی شروع به یادآوری در مورد کارهای کسل کننده روزمره ام می کند، سخت است.

بنابراین زمانی که ارتباط با روح خلاق درونم دشوار می شود کاری که انجام می دهم، و انگیزه ای که وقتی در فضای باز در حال عکاسی هستم به دنبال آن می گردم، پیدا کردن راه های دیگر برای سوخت رسانی خلاقیتم است.

این یا شامل رفتن در دل طبیعت است، یا گشتن به دنبال یک نور زیبا یا دیدن آثار هنرمندان دیگر و آنچه که خلق کرده اند.

من همچنین عاشق مطالعه کردن درباره چیزهایی هستم که هنرمندان مورد علاقه ام در مورد خلق کردن گفته اند، چون به من انگیزه می دهد و کمک می کند تا تمایل پیدا کنم که بیرون بروم و عکس های زیبا بگیرم.

هنگامی که ون گوگ گفت «تنها زمانی که من احساس زنده بودن می کنم وقتی است که نقاشی می کشم»، احساس کردم که برای من هم کاملا حقیقت دارد.

ما به ندرت در لحظه زندگی می کنیم، نسبت به هر چیزی که در اطرافمان قرار دارد حساس می شویم، و با دنیایی که می بینیم ارتباط برقرار می کنیم.

البته این کاملا طبیعی است، همه ما همینطور هستیم. اما من فکر می کنم مهم است که وقت بگذاریم تا آن لحظات رضایت عمیق، ارتباط، زیبایی عمیق، و شادی و لذت را نیز داشته باشیم. این همان چیزی است که عکاسی به زندگی من می آورد. فرصتی برای کاستن سرعت، برای دیدن و آماده بودن برای زندگی واقعی.

لنزک (سردبیر) – معرفی کتاب: این قسمت که از انجام کار های زیاد و شلوغی، شیوه زندگی و زندگی در لحظه می گفت من را به یاد «کتاب تمرکز» انداخت که در لنزک ترجمه و منتشر کردیم. یک راهنمای عالی برای همه افرادی که خلق می کنند. در کتاب الکترونیکی تمرکز اثر لئو بابائوتا کلید گشایش بسیاری از کشمکش هایی که در دنیای شلوغ این روزها با آنها مواجه هستیم نهفته است، از سازنده بودن و دستیابی به اهدافمان، تا بدست آوردن سلامتی و تناسب اندام در مواجه با فست فود و عدم فعالیت، تا یافتن سادگی و صلح در میان آشوب و پریشانی. آن کلید خودش ساده است: تمرکز. مطالعه این کتاب فوق العاده را به شما عزیزان توصیه می کنم. برای دانلود رایگان کتاب فوکوس یا تمرکز، ترجمه لنزک، اینجا کلیک نمایید.


۳

«اگر صدایی را در درون خود می شنوید که می گوید “تو نمی توانی نقاشی بکشی”، آن وقت هر جور که شده (با تمام وجود) نقاشی بکشید، تا آن صدا ساکت شود.» وینسنت ون گوگ

عکاسی یک بازی درونی است.

گرفتن عکس های خوب هیچ ربطی به مهارت های فعلی شما یا توانایی به دست آوردن وضوح یا نوردهی درست ندارد. بلکه فقط به آنچه که در مورد خودتان باور دارید، و آنچه که باور دارید برای شما امکان پذیر است، بستگی دارد.

اگر با این فکر که نمی توانید کاری را انجام دهید شروع کنید، قادر نخواهید بود آن را انجام دهید. شما باید بر آن قسمت از ذهن خود که دوست دارد بی کفایتی هایتان را به شما یادآوری کند، غلبه کنید.

اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که همه افرادی که چیزی خلق می کنند، ترس دارند. وقتی ذهنتان به شما می گوید که چندان به درد کار عکاسی نمی خورید، یا ممکن است تسلیم شوید چون عکس های شما کسل کننده هستند، تنها نیستید.

وظیفه شما این است که هر چیز بی ارزشی که ذهنتان در مورد عکاسی می گوید را نادیده بگیرید، و همانطور که ون گوگ می گوید، ذهن خود را با انجام دادن کاری ساکت کنید.

خلاقیت از یک جای بسیار جادویی و رازآلود می آید – شما نمی توانید آن را در هر جایی پیدا کنید. شما نمی توانید آن را اندازه بگیرید یا محک بزنید. این واقعیت که اغلب هیچ راهی برای تعیین این که آیا عکس های شما خوب هستند یا نه وجود ندارد، می تواند تشویش و دلهره ایجاد کند.

راه غلبه بر این مشکل این است که فقط شروع کنید. فقط بیرون بروید و عکس بگیرید. نگران نباشید که آیا خوب از کار در می آید یا نه. در مورد آنچه که ممکن است به دست آورید یا به دست نیاورید، یا آنچه که هستید یا نیستید، پیش داوری نکنید.

ذهن یک ارگان فوق العاده است، اما همیشه طرف شما نیست. می تواند شما را از انجام کارهایی که دوست دارید منصرف کند، قبل از این که حتی شروع کنید. بنابراین صرف نظر از نتیجه، بیرون بروید و عکس بگیرید و عاشق تجربه کسب کردن باشید.

۴

«کاملا از ستارگان و بی نهایت آگاه باشید. آن وقت به نظر می رسد که زندگی مسحورکننده شده است.» وینسنت ون گوگ

آسان است که اینقدر با دنیای مان آشنا شویم که دیگر زیبایی ها و الهامات جهان اطراف خود را نبینیم. طبیعی است که محیط روزمره خود را ببینید و از آنچه در آنجا وجود دارد الهام نگیرید. چشم های ما از دیدن دنیای آشنای اطرافمان کسل می شوند (و شروع می کنیم به نادیده گرفتن. شماره ۶ همین مقاله را بخوانید.)

اغلب به همین دلیل است که ما سفر می کنیم تا به مکان های جدید برویم، تا چیزهای جدیدی ببینیم.

اما این تغییر بزرگی است که ما می توانیم درست همینجا و همین لحظه در عکاسی خود ایجاد کنیم. آماده شویم تا در هر جایی که هستیم، جادو و زیبایی سرا در زندگی پیدا کنیم. زمانی که بتوانیم یاد بگیریم که تحت تاثیر آنچه وجود دارد قرار گرفته و هیجان زده شویم، فرصت های بیشتر و بیشتری برای عکاسی خواهیم دید.

نیازی نیست که سفر کنیم یا چیزهای جدیدی پیدا کنیم تا الهام گرفته و عکس بگیریم، فقط کافی است با آنچه در این دنیای دیوانه، وحشی و باورنکردنی، مسحورکننده است، ارتباط برقرار کنیم.

۵

«نقاشی نوعی ایمان است، و این وظیفه را به دنبال دارد که به افکار عمومی بی اعتنا باشی.» وینسنت ون گوگ

از بسیاری جهات، من فکر می کنم که عکاسی امروزه سخت تر از گذشته است. و علت آن این نیست که عکاسان بسیار زیادی وجود دارند، یا به خاطر گوشی های هوشمند، و غیره. بلکه به خاطر میزان اطلاعاتی که وجود دارد، و کثرت عقاید و نظرات.

اینترنت دسترسی بسیار فوق العاده ای به اطلاعات و به جوامع و گروه هایی که در آن می توانیم عکس های خود را به اشتراک بگذاریم، به ما داده است. اما اغلب اوقات، به جای این که یک تجربه نیروبخش باشد، می تواند دلسردکننده باشد. شما می توانید گرفتار عادت قضاوت کردن عکس هایتان بر اساس تعداد لایک هایی که دریافت می کنید، شوید.

هنگامی که شما عکس هایتان را به صورت آنلاین به اشتراک می گذارید، ممکن است نظرات بسیار زیادی دریافت کنید که اغلب برای عکاسی شما بی فایده است.

افرادی که لزوما باتجربه تر از شما نیستند، افکار و نظرات تصادفی خود را به اشتراک خواهند گذاشت. (و من می توانم تضمین کنم که عکاسان حرفه ای بسیار کمی در اینترنت می چرخند که انتقادات سازنده در مورد عکس ها ارائه دهند). همچنین به راحتی ممکن است از آنچه که افراد دیگر در مورد تصاویر شما می گویند دلسرد شوید.

برای ایجاد یک چیز منحصر به فرد و جالب، و عکس گرفتن با آزادی خلاقانه، باید در مورد این که از کجا بازخورد می گیرید و چه کسی آن را ارائه می دهد، بسیار مراقب باشید. شما باید بخش عمده وقت خود را به ایجاد تصاویر اختصاص دهید. سپس افرادی را پیدا کنید که واقعا به آنها اعتماد دارید – که عکاسی آنها را می ستایید – و به دنبال بازخورد از طرف آنها باشید.

اینگونه می توانید یاد بگیرید که رشد کنید و به عنوان یک عکاس پیشرفت کنید.

لنزک (سخن سردبیر):

به یاد داشته باشید که هر شخص حرفه ای یا هنرمند برجسته ای الزاما یک راهنمای خوب یا مناسب برای شما نیست. ممکن است با یک شخص حرفه ای که از نظرتان آدم خوبی هم هست صحبت کرده و درخواست بازخورد کنید، نیت وی خیر و مثبت باشد ولی منظورش را به درستی نرساند! این را می گویم چراکه بسیاری از تازه واردان به دنیای عکاسی به دنبال نقد و گرفتن بازخورد هستند و ممکن است با یک جمله اشتباه از سمت شخصی (اصلا بگذارید بگوییم از روی خوبی و با نیت خیر) به طور کلی دلسرد شوند و حتی تا کنار گذاشتن عکاسی برای همیشه پیش بروند.

توصیه من این است که عمده وقت تان را برای یادگیری و عکس گرفتن بگذارید و اگر هم موقعی به بازخورد نیاز داشتید فقط به دنبال نقاط قوت و نقاط ضعف عکس خود یا توصیه هایی برای بهبود آن باشید. بقیه چیز هایی که می گویند یا می شنوید را نادیده بگیرید – چه تعریف و تمجید ها و چه بدگویی ها. بهترین توصیه ای که در این زمینه شنیده ام این است: «برای خودتان عکس بگیرید». و صدالبته اینکه فقط با خودتان رقابت کنید. اینکه با علاقه عکس گرفته اید یا از گرفتنش لذت برده اید (هر چه می خواهد باشد…) خود یک نقطه قوت قوی و مثبت است. از اینجا به بعد گام به گام برای بهبود عکس هایتان پیش بروید. مهم نیست دیگران چه می گویند، مهم این است که از انجامش لذت ببرید 🙂

۶

«نگاه کردن به چیزها برای مدت طولانی شما را پخته و کامل می کند و به شما معنای عمیق تری می دهد.» وینسنت ون گوگ

عکاسی اغلب به عنوان یک سری کارهای تکنیکی که باید یاد گرفته شوند، دیده می شود. و تصور می شود که یادگیری راه و روش کار با دوربین، به منزله باز کردن تمام هدایای عکاسی است.

برای من این مسئله نمی تواند حقیقت داشته باشد.

دوربین صرفا ابزاری برای به اجرا درآوردن دیدگاهتان است. این بدین معنا نیست که این ابزار بسیاری ویژگی های جالب و هیجان انگیز ندارد. منظورم این است که من عاشق تکنولوژی و کاری که می تواند انجام دهد هستم. با این حال، تمام آن تجهیزات هم باعث نمی شود عکس های عالی بگیرید، اگر ندانید چطور باید نگاه کنید، از تخیل خود استفاده کنید، و به عکس های خود احساس ببخشید.

کلید رسیدن به عکس های شگفت انگیز این است که دیدن واقعی را یاد بگیرید.

ممکن است بگویید خب مسلما، من می توانم آنچه را که در اطرافم وجود دارد ببینم! اما اشتباه می کنید. اطلاعات بصری بسیار زیادی در اطراف ما وجود دارد، بنابراین ذهن ما بخش عمده آنچه که وجود دارد را مسدود می کند. آنچه که در نهایت می بینیم تنها کسری (کمتر از یک درصد) از آنچه که در اطراف ما اتفاق می افتد، است.

آنچه که حتی سورئال تر است این است که به دلیل این که مغز ما دوست دارد زندگی ما را تا حد ممکن آسان و ساده کند تا عادت هایی را در نحوه تفکر و انجام کارها ایجاد کند، ما اغلب چیزهای یکسان را بارها و بارها می بینیم. ما به چیزهای متفاوت در محیط اطراف خود توجه نمی کنیم.

مثلا اگر در خیابانی باشید که شاید صدها بار در آن قدم زده اید و ناگهان مجبور شوید به بالای ساختمان ها نگاه کنید، با خود می گویید: واو، من به یاد ندارم که آن را دیده باشم.

این مسئله همیشه و برای هر چیزی در دنیای ما اتفاق می افتد.

بنابراین، به عنوان یک عکاس خوب است که یاد بگیریم آگاهی خود را بالا ببریم. یاد بگیریم فراتر از آنچه که مغزمان به خورد ما می دهد، ببینیم. یاد بگیریم که برای مدت طولانی نگاه کنیم، و به آنچه که در اطراف ماست توجه کنیم.

این کار به پرورش صبرمان نیز کمک می کند. پرورش صبر در جستجو برای عکس های خوب یک مهارت عالی است که به عنوان یک عکاس می توانید در خود پرورش دهید. من می بینم که مردم معمولا خیلی سریع از یک صحنه یا یک سوژه می گذرند.

زمانی که ما صبور باشیم و وقت اضافی صرف کار بر روی یک صحنه یا سوژه کنیم، اغلب می بینیم که ویژگی های بیشتری از سوژه آشکار می شوند. ایده های بیشتری نیز به ذهن خطور می کنند. شاید برخی چیزها در لحظه تغییر کنند؛ مانند نور یا چیزهایی که در اطراف سوژه حرکت می کنند، و در نتیجه، احتمالات عکس را تغییر دهند.

یاد بگیرید که واقعا به دنیا نگاه کنید، آن وقت جنبه های باورنکردنی بسیاری را به روی عکاسی شما خواهد گشود.

۷

«اگر واقعا عاشق طبیعت باشید، می توانید زیبایی را در هر جایی پیدا کنید.» وینسنت ون گوگ

دقیقا.

منظور من فقط طبیعت به معنای مرسوم آن نیست – گل های زیبا، اشخاص، یا مناظر. زمانی که ما ایده زیبایی را به عکاسی خود بیاوریم می بینیم که می توانیم آنچه را که برای ما زیباست، به هر شکلی ثبت کنیم.

برای من، زیبایی اغلب تعامل شهرها و طبیعت است. از هم پاشیدن میوه پرتقال بر روی آسفالت خیابان. رنگ های زیبای طلوع آفتاب در بالای یک مجتمع مسکونی. یا رنگ دراماتیک و خاکستری آسمان قبل از طوفان.

من در واقع می توانم این ایده را بسط دهم و بگویم که زیبایی در همه چیز وجود دارد، فقط کافی است که توانایی خود را برای دیدن و پیدا کردن آن در اطراف خود پرورش دهید.

لنزک (سردبیر): امیدوارم از خواندن مقاله لذت برده باشید و برایتان آموزنده و الهام بخش بوده باشد. شماره مورد علاقه شما در این مقاله کدام است؟ من شخصا نکات زیادی از این مقاله یاد گرفتم و شماره ۶ و ۷ را بیشتر دوست داشتم. همچنین از خواندن نقل قول شماره ۳ از ون گوگ لذت بردم و برایم الهام بخش بود، شما چطور؟

ن

نتیجه گیری

امیدوارم که این ایده ها از ون گوگ برای عکاسی شما مفید باشد. ما دوست داریم بدانیم که نظر شما چیست، و این که آیا هیچ کدام از این ایده ها الهام بخش شما بوده یا چیز ارزشمندی به شما یاد داده است؟ لطفا در قسمت نظرات برایمان بنویسید.

نویسنده: آنتونی ایپز (Anthony Epes)

نظرات شما

  1. محسن کیانپور

    ۱۴ مرداد ۱۳۹۹

    سلام وقت بخیرقبل از هر چیز از مقالات ارزشمندتان که در سایت هست ودر معرض دید گذاشته اید جا دارد تشکر وقدردانی داشته باشم و آیا از مقالات مفیدی که درسایت هست آیا اجازه دارم در نشر کتاب از انها استفاده کنم مثلإ خلاقیت در عکاس وغیره باتشکر کیانپور

    1. سامان نویسنده

      ۱۴ مرداد ۱۳۹۹

      سلام خدمت شما

      ضمن سپاس از اینکه مطرح می نمایید و تشکر از توجه شما، به صورت چاپی تا ۲۰ مقاله بدون تغییر محتوا و اشاره به لنزک در جایی از کتاب می توانید استفاده بفرمایید.

      با احترام


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دادن به سامان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *