فلاش یا نورپردازی متوالی؟ کدام یک برای شما بهترند

اخیرا بحث هایی بر روی اینترنت درباره نوع نور هایی که در عکاسی استفاده می کنیم شکل گرفته است. عکاسی سنتی همیشه از فلاش ها (strobe) به شکل فیلم های تنگستن سنگین و پرهزینه استفاده کرده است. اما امروزه قیمت نورپردازی متوالی در حال پایین آمدن است و هر روز می بینیم منبع های daylight (منبع های متعادل شده برای تولید نور روز) قوی تر و با طیف گسترده تر به بازار می آید. آیا استفاده از نورپردازی متوالی برای کار شما مزیتی به همراه دارد؟

هر یک از این نورها تا کی مفید خواهند بود؟

احتمالا شما در مبحث نورپردازی مبتدی هستید و میخواهید سیر تا پیاز آن را یاد بگیرید یا اینکه به دنبال اطلاعاتی کلی و اجمالی از آن هستید. من در این مقاله سعی دارم مروری مختصر و مفید بر گزینه های پیش روی شما و معیار هایی که شما را به تصمیم درست می رساند داشته باشم. امروز به مقایسه برتری های هر یک از این دو سیستم می پردازیم.

نورپردازی با فلاش

در ابتدا نگاهی به نورپردازی با فلاش بیندازیم.

۱

قدرت!

فلاش ها به نسبت نورهای متوالی در یک قیمت (یا اندازه یا دیگر مشخصه های) یکسان، قدرت بسیار مناسب تری فراهم می کنند. چرا اینگونه است؟ چون یک منبع نور متوالی باید فوتون ها را در کل زمان نوردهی به سوژه بتاباند و از آنجا به درون لنز دوربین بازتاب شود. در حالی که فلاش ها می توانند قدرت زیادی را جمع کرده و در زمان بسیار کوتاهی رها کنند. آزاد کردن مقدار زیادی انرژی به صورت آنی، بسیار راحت تر است.

خب بیایید برای فهم بهتر کمی سراغ ریاضی برویم. اگر شما ۵ حباب لامپ ۶۰ وات داشته باشید، در حدود ۵۵۰۰ لومن (lumen) نور دارید یعنی ۱۷ تا ۱۸ لومن بر وات از نیروی ورودی در همه ی جهات تابانده می شود. چون این تابش پیوسته است، این ترکیب لامپ ۳۰۰ واتی ۵۵۰۰ لومن بر ثانیه نور ایجاد می کنند. واحد لومن بر ثانیه (lumen second) برای سنجش کل خروجی نور فارغ از مدت زمان آن به کار می رود.

یک ثانیه در f/9 و ایزو ۱۰۰٫ تراز سفیدی از ۳۵۰۰K تا حدود ۲۹۵۰K. نوار باریک بالایی، نمای روشن شده توسط روشنایی محیط است.

بیاید به سراغ یک فلاش ۶۰ وات با حدود ۳۰۰ لومن بر وات برویم و فرض کنیم کارخانه درباره اعداد اغراق نکرده باشد و قطعات الکترونیکی کارایی بالایی داشته باشند. اگر لومن بر وات را در وات ثانیه ضرب کنیم، وات حذف می شود و لومن ثانیه باقی می ماند. پس خروجی حدود ۱۸۰۰۰ لومن ثانیه است.

خب کاملا مشخص است که این ارقام اندکی از نورهای متوالی بیشتر است! بله، اما توجه کنید که همه ی این ۱۸۰۰۰ لومن ثانیه، در زمانی حدود ۱/۲۵۰۰ ثانیه از فلاش خارج می شود. این لومن ثانیه را بر زمان تقسیم می کنیم تا لومن باقی بماند، پس حالا چه خواهیم داشت؟

۱۸۰۰۰/ ۱/۲۵۰۰ = ۱۸۰۰۰*۲۵۰۰ = ۴۵,۰۰۰,۰۰۰ lumen!

در حقیقت خروجی نور فلاش ها به خاطر بهینه نبودن قطعات نوری و الکترونیکی نزدیک به ۱۰,۰۰۰,۰۰۰ لومن است؛ اما هنوز همه ی این نور در اندک زمانی به سوژه برخورد می کند که شما را قادر می سازد به روشنی، سایه های ایجاد شده توسط نور خورشید را جبران کنید، یا کل یک اتاق را نیز روشن کنید. مساله ما عکاسی است؛ پس این اندک زمان نوردهی برای ثبت یک عکس می تواند کافی باشد.

۱ ثانیه در f/9 و ایزو ۱۰۰٫ این عکس با همین تغییرات می توانست با سرعت ۱/۲۵۰ ثانیه هم گرفته شود. طبق ACR این عکس ۳ تا ۴ پله (stop) از عکس بالایی روشن تر است.

از آنجایی که انرژی برابر است با حاصلضرب قدرت در زمان، فلاش های ۱۶۰Ws، میزان ۱۶۰ ژول انرژی در خازن های خود ذخیره می کنند در حالی که حباب های لامپ ۳۰۰W تنگستن، ۳۰۰ ژول انرژی در یک ثانیه زمان نوردهی مصرف می کنند. پس انرژی بیشتری مصرف می کنند ولی نورانیت کمتری دارند.

پس اگر مقدار زیادی نور برای کار های بزرگ لازم دارید، یا می خواهید نور خورشید را جبران کنید، بهترین انتخاب فلاش ها (strobe ها) هستند.

۲

اندازه

فلاش ها خورشید را در اندازه یک بسته ی قهوه، در اختیار شما قرار می دهند. می توانید یک اتاق را به اندازه روشنایی ظهر با فلاشی که در دستتان جا می گیرد و چند ده گرم بیشتر وزن ندارد روشن کنید. اگر می خواهید از صحنه های متفاوت عکاسی کنید (نه عکاسی استودیویی با مکان ثابت)، برای شما فلاش ها بسیار کاراتر خواهند بود.

برای تولید نوری معادل نور یک فلاش توسط نورهای متوالی، ناچارید به چند نور Fresnel HMI قدرتمند ۴ تا ۲۰ کیلو واتی متوصل شوید که هر کدام ۲۰ تا ۳۰ کیلو گرم وزن دارند و هزاران دلار هزینه می برند. با این حال هنوز در حدود ۱۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار لومن نور دارید. این ترکیب قدرت و امکانات و راحتی سبب می شود فلاش ها در آینده نزدیک با چیزی جایگزین نشوند.

این ها به اندازه نور های استودیویی بزرگ نیستند، اگرچه گزینه های کوچکتری در دسترس است.

در مورد اندازه نور ها، حباب های یک متری لامپ فلئورسنت در یک جعبه جمع و جور جا نمی شوند، برعکس، به مقدار زیادی حفاظت در بسته بندی نیز احتیاج دارند که به حجم خود آن ها می افزاید. از سوی دیگر، یک سافت باکس ۱۲۰ در ۹۰ سانتی متر (برای ایجاد نوری ملایم شبیه نورهای متوالی) به آسانی در یک فضای کوچک قرار می گیرد.

۳

قدرت باتری

در انواع فلاش ها (strobe ها و speedlight ها) بر خلاف نورهای متوالی، باتری منبع انرژیی رایج و مورد انتظار است. هم اکنون LED ها در حال پیشرفت اند که چاره ای عملی برای مساله باتری نور های پیوسته به شمار می روند، اما اصلا در اندازه و قدرت، در حد فلاش ها ظاهر نشده اند. با باتری، شما می توانید در هر موقعیتی یک ترکیب ۳، ۴ یا ۵ تایی از فلاش ها را به کار بگیرید. برای کار صحنه، این امکان کاملا ضروری است.

ببینید، هیچ سیمی وجود ندارد! بسیاری از عکاس های خبری به کیت فلاش speedlight خود برای عکاسی از هر صحنه و موقعیتی متکی هستند.

فلاش های speedlight می توانند از باتری های رایج AA استفاده کنند یا به منظور کاهش زمان احیای فلاش، به منبع خارجی ولتاژ بالا متصل شوند. مثل speedlight ها، پک های باتری لیتیومی با inverter داخلی نیز برای فلاش های strobe استودیویی در دسترس اند تا بتوانید آنها را هرجایی با خود ببرید. این امکان به خصوص برای فلاش های پرقدرتی چون AlienBees ایده آل است.

۴

رنگ

توزیع طیفی خروجی حباب های تخلیه زنون به گونه ای است که شاخص CRI آنها به طور موثر ۱۰۰ می باشد. CRI شاخصی از کیفیت تابشی رنگ ها در یک منبع نور می باشد.

در نور های متوالی نیز هر چه این مقدار به ۱۰۰ نزدیک تر باشد بهتر است. مقدار CRI برای تنگستن ۱۰۰ است ولی دیگر نور های متوالی مثل تنگستن-هالوژن، فلئورسنت طیف گسترده، یا LED ها، همه ۹۵ یا کمتر هستند. اگر به دنبال یک منبع نور متوالی هستید، مقدار ۸۰ تا ۹۰ برای CRI خوب و ۹۰ تا ۱۰۰، عالی است. به طور کلی به دنبال منبعی باشید که CRI آن ۹۱ یا بالاتر باشد.

CRI 93+، اما به ازای هر لامپ ۸ دلار. این دقت رنگ ارزان به دست نمی آید. البته هنوز با یک فلاش speedlight ساده برابری نمی کند.

با پیشرفت در تحلیل رنگ ها، لامپ های زنون در مسیری حرکت کردند که خروجی آنها بر روی روشنایی روز ۵۵۰۰K متعادل شده است که کار کردن با آنها در موقعیت های متفاوت را آسان می کند، علاوه بر این امکاناتی به ما می دهد که در ادامه مشاهده می کنیم.

۵

قیمت

هزینه بر لومن-ثانیه (یا وات-ثانیه، یا لومن) در فلاش ها (استروب ها یا اسپیدلایت ها)، بسیار پایین تر است. در حال حاضر واقعا مشکل است نیاز موجود قدرت و رنگ نور را با قیمتی منطقی توسط منبع های نور پیوسته تامین کرد.

به نظر می رسد بهترین گزینه ها برای منبع نور فلئورسنت، لامپ های T-5 با ۵۲۰۰ لومن در ۹۳CRI و حباب های فلئورسنت فشرده عکاسی با ۴۸۰۰ لومن در ۹۱CRI باشند.

می توان دو عدد از این فلاش های speedlight را با قیمتی معادل لامپ ها و دیگر تجهیزات درون عکس خرید.

یک فلاش speedlitgh را می توانید با قیمتی حدود ۱۰۰ دلار و نوع TTL آنرا در حدود ۲۰۰ دلار داشته باشید. چهار عدد لامپ پر قدرت طیف گسترده T-5 حدود ۳۵ دلار قیمت دارد، البته بدون احتساب تجهیزاتی که برای راه اندازی آنها لازم است، که خود آنها در حدود ۱۵۰ دلار یا بیشتر هزینه می برد. تازه به شرط اینکه خودتان بخواهید آنها را سرهم کنید.

اغلب ست های نور متوالی Cool Light و KinoFlo بین ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار قیمت دارند در حالی که از لحاظ قدرت با فلاش های speedlight برابری نمی کنند. یک فلاش strobe 160 واتی را می توانید با قیمت ۲۵۰ دلار داشته باشید. برای یک مقایسه درست باید قیمت یک stirpbox (پخش کننده نور) را به آن اضافه کنید. البته قیمت یک stripbox حرفه ای مانند مدلی از Lastolite به اندازه یک قطعه از تجهیزات فلئورسنت نمی شود.

نورپردازی متوالی

خب، تا اینجا که به نظر می رسد فلاش ها عالی هستند و نور های متوالی پر از عیب و ایراد. این طور نیست؟ ما هنوز همه ی عوامل و مشخصه ها را بررسی نکرده ایم؛ بیایید نگاهی به برتری های نورهای متوالی بیندازیم.

۱

همانی که می بینید ثبت خواهد شد

با نور های متوالی، همان چیزی که می بینید ثبت خواهد شد، بنابراین نیازی به استفاده از نور نمونه (modeling light) نیست که هم سبب گرما می شد و هم استفاده از شکل دهنده های نور را محدود می کرد. در اینجا صحنه ای که روی چشم شما نقش می بندد همانی است که در دوربین ظاهر می شود.

این ویژگی هنگامی که در حال یادگیری استفاده از نور های مصنوعی هستید برتری محسوسی دارد؛ چرا که وقتی نور ها را جابه جا می کنید بدون اینکه نیاز باشد عکسی بگیرید می توانید نتیجه تغییر را با چشمانتان مشاهده کنید.

اتفاقا من در این عکس دارم از modeling light به عنوان نور پیوسته استفاده می کنم، اما این نور می توانست نور یک چراغ رومیزی باشد.

با استفاده از این نوع نور ها، ضریب های نورپردازی درست جلوی چشمان شما هستند. نه نیازی به فلاش متر (flash meter) هست و نه به عکس های تمرینی برای تست فلاش. فقط کلید ها را بزنید تا به آنچه می خواهید برسید و سپس بر طبق آن، دیافراگم، ایزو و سرعت شاتر را تنظیم کنید. این آسان ترین شیوه آموزشی است که من می توانم تصور کنم.

از دید سوژه شما هم، آنچه که دیده می شود ثبت خواهد شد. نه چشمک نوری و نه تجهیزات متعدد نا مانوس فلاش ها؛ بلکه تنها تعدادی وسایل رایج نورپردازی با این تفاوت که نور زیادی از خود تولید می کنند در صحنه وجود خواهند داشت.

۲

خودتان بسازید

اگر علاقه به ساخت و ساز دارید، قطعا بسیار آسانتر، مطمئن تر، و حتی ارزانتر است که به سراغ نورهای پیوسته بروید. یک ست لامپ فلئورسنت یک متری دست ساز در حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار آب می خورد. چند CFL پر قدرت در یک پک بزرگ می تواند در حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار تمام شود.

این قیمت ها در برابر هزینه خرید strobe ها قابل مقایسه و گاهی کمتر نیز هستند. وقتی به سراغ فاکتور امنیت و اطمینان می رویم، این نور ها در مقایسه با strobe ها، در باز کردن و سر هم کردن دوباره و تنظیم و ساخت، از زمین تا آسمان تفاوت دارند. نه توان بالایی وجود دارد نه بانک خازن ولتاژ بالا که بخواهیم نگران آنها باشیم، و نه تخلیه الکتریکی که نیاز به عایق کاری داشته باشد.

از آنجا که امکان ساخت فلاش های strobe فقط برای مهندسین برق وجود دارد، پس بهتر است از این کار صرف نظر کنیم. فقط به یاد داشته باشید که حباب های فلئورسنت حاوی بخار جیوه هستند!

قطعات نسبتا زیاد اصلی برای ساخت یک منبع نور مشابه KinoFlo. با قیمت نه چندان ارزان ۲۰۰ دلار، اما بسیار ارزانتر از یک نمونه واقعی آن.

اگر علاقه ای هم به ساخت و ساز ندارید، احتمال پیدا کردن یک نمونه دست دوم در منبع نور های پیوسته زیاد است. یک KinoFlo میخواهید؟ با قیمت ۱۵۰ دلار بخرید. چند تا از این ها میخواهید؟

ست های نوری دست دوم و قدیمی به ازای چندین دلار، اصلا کمیاب نیستند. بر خلاف فلاش ها هیچ دلیل و اجباری وجود ندارد که شما را ملزم کند از یک نور با طراحی خاص ‌منظوره استفاده کنید. از آنجایی که نور های پیوسته عمومی ترند و رنج وسیع تری از کاربرد دارند، خرید آنها یک سرمایه گذاری عاقلانه است.

۳

توان مصرفی کم

توان مصرفی پایین نورهای پیوسته همیشه عیب به حساب نمی آید. اگر میخواهید عکسی روشن بگیرید و برای افکت عمق میدان، دیافراگم باز میخواهید، نور متوالی روش مناسبی است که انتخاب کرده اید.

اگر از غذا، محصولات، اشیاء بی جان یا سوژه های ثابت دیگر عکاسی می کنید، نگران دیافراگم نباشید، چرا که شما به ثابت کردن حرکت ها احتیاجی ندارید چون عملا حرکتی وجود ندارد. نور ها می توانند تنظیم و به دلخواه شما جا به جا شوند و چون سوژه شما ثابت است سرعت شاتر اهمیت چندانی نداشته باشد و به هر میزان لازم تنظیم شود. این کار در فلاش های strobe و speedlight ها نیز با کمک فیلتر های ND امکان پذیر است ولی برای تمرکز و نتیجه بهتر، خوب است که قادر باشید ببینید و عکاسی کنید.

از درون دوربین. می توانید بگویید سرعت شاتر یک ثانیه بوده یا ۱/۲۵۰ ثانیه؟ من که نمی توانم.

۴

کیفیت نور

این مورد کاملا بسته به طرز تفکر افراد است، و شاید فقط من این نظر را داشته باشم، اما آیا تا کنون به تفاوت ظریف بین نور پخش شده ی یک فلاش و نور یک منبع نور پیوسته که خود آن مسطح و ذاتا پخش است، توجه کرده اید؟ شاید فقط به نظر من اینگونه می آید، با این حال من همیشه کیفیت نور پیوسته را کمی رضایت بخش تر یافته ام.

شاید گفته من به دلیل افت توان نور در لبه های سطح نوردهی در strobe ها (محو شدگی نور در کناره ها) در مقابل نور ثابتی که منبع های متوالی بر روی سطح تولید می کنند، «درست» باشد. این ثابت بودن نور قطعا در حباب های فلئورسنت صدق می کند اما پنل های LED عموما به اندازه کافی بزرگ نیستند تا بتوان این اثر را در آنها دید؛ با این حال فکر می کنم اثر مشابهی هم در آنها قابل رویت باشد.

برخی می گویند «نور، نور است»؛ از نقطه نظر فیزیکی من هم با آنها موافقم. اما من هنوز معتقدم تفاوت و برتری ظریفی در نورهای متوالی وجود دارد که البته نمی توانم دقیقا آنرا مشخص کنم.

۵

ویدیو

از جنبه ویدیویی نور های پیوسته نمی توان چشم پوشی کرد؛ مخصوصا امروزه که از عکاسان بیشتر خواسته می شود تا با دوربین های HDSLR خود ویدئو نیز درست کنند. داشتن نور هایی که بتوان از آنها در ساخت ویدئو نیز استفاده کرد، سرمایه ایست که سبب می شود مشتری های با نیاز های گسترده تر را نیز از دست ندهید.

تمرین شما با تجهیزات نور پیوسته سبب می شود نگرشی نسبت به سوژه ها وقتی در جلوی نور حرکت می کنند داشته باشید، که این نکته شما را یک قدم از عکاسانی که با strobe ها کار می کنند جلو می برد.

کدام یک را بخریم

راستش را بخواهید… من می گویم هر دو. در واقع هر کدام تجهیزاتی مجزا برای هدف های متفاوت اند. همچنین می توان از هر دوی آنها در یک عکس استفاده کرد، برای مثال نقاشی با نور به وسیله نور پیوسته و ثابت کردن سوژه ها با یک فلاش پرده دوم (second-curtain). یک موقعیت دیگر می تواند یک headshot با نوری پیوسته بر روی چهره برای راحتی چشم ها و یک فلاش برای روشن کردن پس زمینه سفید عکس باشد.

به هرحال، انتخاب بین این دو بستگی به نیاز های شما دارد. آیا شما به توان و قابلیت جابجایی، بیشتر از بقیه ویژگی ها نیاز دارید؟ پس انتخاب شما یک strobe خواهد بود. آیا شما به استودیوی خود گره خورده اید و به ندرت از f/3.5 بالاتر می روید؟ پس من به شما نورهای متوالی را پیشنهاد می کنم. شرایط و اهداف خاص شما می تواند بسیار متنوع باشد و طبق آن باید انتخابی صورت داد، پس من نمی توانم گزینه ای را پیشنهاد دهم که همه ی ویژگی های ذکر شده را پوشش دهد. به هر حال این مقاله باید دید خوبی درباره ی این موضوع به شما داده باشد و به انتخاب صحیح شما کمک کند.

م

منبع

برگرفته از : Tutsplus


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *