چگونه با قرار دادن سوژه در مرکز کادر یک ترکیب بندی قوی ایجاد کنیم

گاهی اوقات بهترین مکان برای سوژه در مرکز کادر است، و گاهی اوقات نیست. در این آموزش عکاسی قصد داریم نگاهی به چند نمونه بیاندازیم که در آن سوژه در مرکز کادر قرار دارد، و در مورد این که چطور قرارگیری در مرکز در واقع ترکیب بندی عکس را قوی تر می کند و نه ضعیف تر، صحبت کنیم.

من به شدت معتقدم که در مورد ترکیب بندی در عکاسی هیچ قانونی وجود ندارد، تنها دستورالعمل هایی وجود دارند. قانون یک سوم به اشتباه نامگذاری شده است (هرچند دستورالعمل یک سوم نامیدنش هم چندان جذاب نیست)، و اگرچه خوب است که تازه واردان عکاسی بدانید که شما اغلب می توانید ترکیب بندی را با قرار ندادن سوژه در مرکز کادر بهبود بخشید، اما این یک قانون نیست.

قانون یک سوم، و سایر دستورالعمل های مشابهی که ممکن است در مورد آن بخوانید (کادربندی، خطوط هدایتگر و…)م در واقع در مورد نحوه قرار دادن سوژه در کادر هستند. سوالی که ممکن است برای شما پیش بیاید این است که سوژه اصلی در کجای کادر باید قرار گیرد؟ سوال های بعدی این هستند که سوژه باید در کادر چقدر بزرگ باشد، و این به المان های دیگری که ممکن است در کادر گنجانده شوند چه ارتباطی دارد؟

در عکس بالا من دختر را در مرکز کادر قرار دادم (در جهت افقی)، چون این بهترین راه برای جای دادن مجسمه فلزی بود که روی آن نشسته بود. اگر من دوربین را به سمت چپ جابجا می کردم (تا او را در یک سوم کادر قرار دهم)، آن وقت سر مجسمه قطع میشد. اگر دوربین را به سمت راست جابجا می کردم، یک فضای خالی در سمت راست سر مجسمه ایجاد میشد.

در اینجا پرسیدن این سوال که آیا باید سوژه (دختر) را در یک سوم کادر قرار دهیم یا نه، اشتباه است. یک سوال بهتر این است – بهترین راه برای گنجاندن هر چیزی که لازم است در کادر باشد، و نه چیزی بیشتر، چیست؟ یک سوال متفاوت، و یک روند فکری متفاوت.

این تصویر همچنین استفاده قوی از کنتراست تُن ها و رنگ ها را نیز نشان می دهد. لباس سفید دختر در مقابل تُن های تاریک اطراف تضاد یا کنتراست ایجاد می کند، و نگاه بیننده را به سمت او می کشاند. همچنین نگاه بین دختر و چتر صورتی که روی زمین قرار دارد، جابجا می شود. تُن های صورتی (چتر، کفش ها، مچ بند، روبان مو) برجسته شده اند، چون بقیه صحنه تقریبا تک رنگ است.

عکس بالا جالب است، چون از تقارن استفاده کرده است. من از مدل خواستم در گوشه سازه بتنی که در پای صخره ساخته شده بود بایستد. دیواره های طرفین سازه، الگوی بافت دار روی آنها، حتی نحوه قرارگیری سنگ ریزه ها در پای دیوارها همه متقارن هستند. او در مرکز کادر (در جهت افقی) قرار گرفته است، بنابراین تقارن پس زمینه را نمی شکند. با این حال، مدل متقارن نیست. من از او خواستم تا وزن خود را روی یکی از پاهایش بیاندازد، و یک منحنی S شکل با بدنش ایجاد کند، تا تقارن ایجاد شده توسط پس زمینه را بشکند.

اندازه سوژه در کادر را نیز در نظر بگیرید. اگر من با جابجا کردن دوربین به سمت راست یا چپ، او را در یک سوم قرار داده بودم، هم تقارن را می شکستم و هم فضای خالی زیادی برای من باقی می ماند. این کار زمانی که چیز جالبی در آن فضا وجود داشته باشد می تواند مفید باشد، اما همیشه اینطور نیست، و هنگام تصمیم گیری در مورد این که سوژه را در کجا قرار دهیم باید در نظر گرفته شود.

در این پرتره می توانید ببینید که چشم های شارپ مدل، درست در مرکز کادر هستند. دلیل خوبی برای این مسئله وجود دارد – من این عکس را با یک دوربین EOS 5D Mark II گرفتم، که یک نقطه فوکوس خودکار متقاطع (cross-type autofocus) در مرکز کادر دارد. هنگامی که شما از دیافراگم های باز استفاده می کنید، مانند کاری که من در این مورد انجام دادم (f/2.5)، ضروری است که از یک نقطه فوکوس خودکار متقاطع استفاده کنید، چون دقیق تر است. یکی از ضعف های این دوربین این است که مرا مجبور کرد تا ترکیب بندی پرتره هایم را در اطراف نقطه فوکوس خودکار یا AF مرکزی آن بنا نهم.

بیشتر بیاموزید: آموزش عکاسی با سیستم فوکوس خودکار دوربین

این دلیل عملی استفاده از یک ترکیب بندی مرکزی است، اما این پرتره خوب از کار درآمد. من نزدیک شدم تا فضای خالی زیادی در عکس باقی نماند. ترکیب بندی مرکزی نگاه بیننده را به سمت صورت، چشم ها و موهای او می برد، که بخش های مهم تصویر هستند. اگر من کمی عقب رفته بودم و صورت او را در یک سوم کادر قرار می دادم، فضای خالی بسیار بیشتری در اطراف او باقی می ماند، و کمتر بر ویژگی های او تاکید میشد.

این عکس کلوزآپ از یک گل (بالا) نمونه دیگری از استفاده از یک ترکیب بندی مرکزی برای تاثیرگذاری است. من روی پرچم گل فوکوس کردم و اجازه دادم گلبرگ ها خارج از فوکوس باشند. از لحاظ بصری، شما می توانید عکس را به سه قسمت تقسیم کنید. در مرکز کادر پرچم گل قرار دارد، که قسمت شارپ تصویر است. در اطراف آن گلبرگ گل، و در اطراف گلبرگ برگ های سبز قرار دارند. اگر من دوربین را دورتر می بردم و گل را به جای مرکز در یک سوم کادر قرار می دادم، تاثیرش را از دست می داد و عکس کاملا متفاوتی میشد.

تصویر نمونه آخر از فرمت مربعی استفاده می کند. شما در فرمت مربعی بسیار بیشتر از یک نسبت ابعاد مستطیلی ترکیب بندی های مرکزی را خواهید دید، چون فرمت مربعی ترکیب بندی های گرافیکی قوی ایجاد می کند که از شکل استفاده می کنند.

در این نمونه گنبدهای کلیسای ونیزی (که در جهت افقی در مرکز قرار گرفته اند) قوی ترین اَشکال، و نقطه کانونی یا جذابیت تصویر هستند. خطوط ایجاد شده توسط حرکت قایق ها از پایین سمت راست کادر، نگاه را به سمت کلیسا در دور دست می کشند.

لنزک: برای مطالعه آموزش های ترکیب بندی بیشتر، به آرشیو «ترکیب بندی» لنزک مراجعه نمایید و یا نگاهی به لیست «۱۰ مقاله برتر ترکیب بندی عکاسی» بیندازید.

شما چه فکر می کنید؟ آیا مواقعی وجود داشته که از ترکیب بندی مرکزی استفاده کرده باشید یا ترجیح می دهید سوژه را در مرکز قرار ندهید؟ لطفا پاسخ خود را در قسمت نظرات برای ما بنویسید.

نویسنده: اندرو گیبسون (Andrew S. Gibson)


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *