پرتره دختر افغان اثر استیو مک‌کری: چرا اینقدر معروف شد و مورد توجه قرار گرفت

چرا یک عکس پرتره باید اینقدر معروف شده و در تاریخ عکاسی این مقدار مورد توجه باشد؟ در این مطلب لنزک درباره عکس پرتره «دختر افغان» استیو مک‌کری صحبت می کنیم و به این می پردازیم که علت موفقیت این اثر شاهکار چیست.

جواب ساده به این سوال این است: بخت با عکاس یار بوده و عکس در زمان مناسب و در جای مناسب منتشر شده است.

این ها پاسخ های اشتباهی نیستند ولی به اعتقاد من همه چیز این نیست.

واقعیت این است که این عکس از استیو مک‌کری یک شاهکار است. نه به خاطر سخت بودن پروسه عکاسی . نه به خاطر غیر قابل تکرار بودن. نه به خاطر عناصر متعدد پر معنای تصویر. بلکه به خاطر تشخیص درست عکاس از عناصر اندک تصویر.

بیایید مرور کنیم که چه میخواهم بگویم.

اول از چهره ی تصویر بگوییم.

به شدت همه چیز در تصویر دوگانگی همزمان دارد.

حالت صورت سوژه شما را به احساس معینی راهنمایی نمی کند. نگاه عمیق است، اما نخواهی فهمید که او به تو زل زده است یا نگاه خیره تو لحظه ای چشمان سوژه را نیز درگیر کرده است. حتی نخواهی فهمید خشمگین است یا متعجب یا کنجکاو. (گاهی عکس ها سوال ایجاد می کنند، حتی سوال های بی جواب).

تشخیص سن سوژه نیز ساده نیست. نوجوانی است که کمی شکسته است یا زنی است که کم سن می نماید.

این ها را فراموش کنیم. برگ برنده این عکس این اضافه گویی ها نیست. این ها را گفتم تا بگویم همیشه راهی برای پیچیده کردن موضوعات ساده وجود دارد.

عکس به لحاظ تصویر ساده است. سوژه – لباس سوژه – پس زمینه

و

عکس به لحاظ رنگ ساده است. قرمز – سبز

حالا وقتی عناصر را با رنگ ها منطبق کنیم، خواهیم دید که دید عکاسانه دقیقا درست عمل کرده است.

صورت و لباس سوژه تم خانواده قرمزرا دارد.

و

سه جای تصویر رنگ سبز رنگ (با تونالیته های بسیار نزدیک به هم).

پارگی لباس – چشمان – پس زمینه

دقیقا همین جاست که عکس لگد محکم خود را به شما خواهد زد.

انگار پارگی لباس و چشم ها با هم در یک منظور همکاری می کنند. پارگی لباس امکان دیده شدن پس زمینه را می دهد و چشمان (انگار) اجازه ی دیدن پس زمینه را به مخاطب می دهند. به شما اجازه می دهد از سد چشم ها عبور کنی (تداعی کننده ی زلالی و شفافیت).

این اعجاز مینیمال است. اما نه مینیمالی از جنس دکوراتیو و زیبایی های استودیوم جهانِ ظاهر.

می نیمالی که عمق دارد. مینیمالی که در پی افزودن معنایی بیرونی به تصویر نیست. فقط از عناصر موجود بهره می گیرد و کشف و شهودی جذاب و ساده را به رخ بیننده می کشد.

اینجاست که این عبارت معنا پیدا می کند. کمتر، بیشتر است!

عکس ها می توانند بی جهت گران باشند اما نمی توانند بی جهت ماندگار شوند. مک‌کری این راز را به خوبی فهمیده است.

نظرات شما

  1. atrin_nd

    ۲۸ آبان ۱۴۰۲

    بسیار جالب بود دقیقا مطلبی خواندم در مورد عکاسان معروف و سبک های آنان در سایت دارالفنون که آن هم مانند مطلب شما بسیار جالب بود اگر دوست داشتید میتوانید شما هم بخوانید


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *