دیپتیک و جاکستا‌پوزیشن در عکاسی

بررسی رابطه، تضاد و گفت‌وگوی تصویرها. در هنرهای تجسمی و به‌ویژه عکاسی، ترکیب و هم‌نشینی تصویرها ابزاری برای خلق معنا، تأکید بر تضاد یا بیان مفاهیم فلسفی و احساسی است. دو مفهوم «دیپتیک» (Diptych) و «جاکستا‌پوزیشن» (Juxtaposition) از جمله روش‌های بنیادین برای ایجاد چنین گفت‌وگویی در بستر تصویر هستند. این مفاهیم ریشه در سنت‌های کهن نقاشی مذهبی دارند و در عکاسی معاصر به ابزاری مفهومی برای روایت و اندیشه تبدیل شده‌اند.

پیشینه‌ی تاریخی دیپتیک در هنر

واژه‌ی دیپتیک (Diptych) از ریشه‌ی یونانی δίπτυχον (díptychon) گرفته شده و به معنای «دو لت» یا «دو صفحه‌ی تا‌شده» است. در کنار آن، تریپتیک (Triptych) به معنای «سه‌لت» و پولیپتیک (Polyptych) به معنای «چند‌لت» یا بیش از سه بخش است. این ساختارها در سنت نقاشی مذهبی قرون وسطی و رنسانس کاربرد گسترده داشتند.

در آن دوران، هنرمندان نقاش با استفاده از لت‌های مختلف، روایت‌های مقدس را در چند بخش تصویری نمایش می‌دادند. از جمله پیشگامان و چهره‌های برجسته‌ی استفاده از ساختار دیپتیک و تریپتیک می‌توان به یان فان آیک (Jan van Eyck)، روژه فان در ویدن (Rogier van der Weyden)، هیرونیموس بوش (Hieronymus Bosch)، هانس مملینگ (Hans Memling) و ماتیاس گرونوالد (Matthias Grünewald) اشاره کرد.
این هنرمندان با بهره‌گیری از چند لت، امکان روایت چندمرحله‌ای از داستان‌های دینی و نمادین را فراهم می‌کردند.

دیپتیک در عکاسی معاصر

در عکاسی، دیپتیک به چیدمان دو عکس در کنار هم گفته می‌شود که در رابطه‌ای معنایی یا بصری با یکدیگر قرار می‌گیرند. این رابطه می‌تواند بر اساس شباهت، تضاد، تکرار یا تداوم باشد. در بسیاری از آثار عکاسان مدرن، دیپتیک به روشی برای تأمل درباره‌ی زمان، حافظه و هویت بدل شده است.

کاربردهای دیپتیک در عکاسی

  1. روایت دو بخشی: نمایش یک موضوع در دو لحظه‌ی متفاوت از زمان.
  2. تضاد یا مقایسه: به تصویر کشیدن مفاهیم متضاد مانند آرامش و آشوب، زندگی و مرگ.
  3. پرسش از مکان و هویت: ترکیب دو فضای متفاوت برای ایجاد گفت‌وگویی درباره‌ی حضور و غیاب.
  4. ایجاد ریتم و توازن بصری: هماهنگی رنگ‌ها و فرم‌ها در دو قاب مجاور.

جاکستا‌پوزیشن در عکاسی

اصطلاح جاکستا‌پوزیشن (Juxtaposition) به معنای «هم‌نشینی» یا «کنار هم قرار دادن دو عنصر متفاوت» است. این مفهوم در عکاسی، ابزاری قدرتمند برای خلق معنا از طریق تضاد یا هم‌زمانی ناهمگون است. جاکستا‌پوزیشن می‌تواند در سطح محتوایی، فرمی یا مفهومی رخ دهد و نگاه بیننده را از مشاهده‌ی منفعلانه به تفسیر و درک فعال سوق دهد.

انواع جاکستا‌پوزیشن

  1. مفهومی: قرار دادن دو تصویر با معنای متناقض یا مکمل برای برانگیختن تأمل.
  2. فرمی: استفاده از تفاوت در رنگ، نور یا بافت برای ایجاد تعادل یا تنش.
  3. زمانی-مکانی: نمایش دو لحظه یا دو مکان متفاوت برای تأکید بر تغییر یا تداوم.

هنرمندان پیشگام در استفاده از دیپتیک و جاکستا‌پوزیشن در عکاسی

در قرن بیستم، بسیاری از عکاسان با بهره‌گیری از ساختار دیپتیک و تکنیک جاکستا‌پوزیشن، آثار ماندگاری خلق کردند. از جمله:

  • دیان آربس (Diane Arbus): نمایش دوگانگی‌های هویت و تفاوت‌های اجتماعی از طریق تضاد تصویری.
  • نان گلدین (Nan Goldin): استفاده از دیپتیک برای روایت روابط انسانی، عشق و خشونت.
  • والکر اوانس (Walker Evans): جاکستا‌پوزیشن میان پرتره و محیط اجتماعی در پروژه‌های مستند.
  • رابرت میپل‌تروپ (Robert Mapplethorpe): ترکیب تقارن بصری و تضاد مفهومی در پرتره‌ها.
  • دوین میشل (Duane Michals): بهره‌گیری از دیپتیک و چند‌لت برای ساخت روایت‌های فلسفی و شاعرانه.
  • جف وال (Jeff Wall): ایجاد تضاد میان واقعیت روزمره و بازنمایی ساختگی در قاب‌های بزرگ.
  • نینا بانفیلد و سوفی کال (Sophie Calle): پرداختن به حافظه، فقدان و روایت شخصی از طریق دیپتیک‌های مفهومی.

رابطه‌ی دیپتیک و جاکستا‌پوزیشن

دیپتیک، به‌مثابه ساختار ارائه‌ی دو‌تصویری، بستری است برای تحقق جاکستا‌پوزیشن.
در واقع، دیپتیک یک شکل بیانی است و جاکستا‌پوزیشن یک روش معنا‌سازی.
قرارگیری دو تصویر در کنار هم، هنگامی معنا می‌یابد که تضاد، تشابه یا گفت‌وگویی میان آن‌ها شکل بگیرد. بدین‌ترتیب، عکاس می‌تواند از طریق دیپتیک و جاکستا‌پوزیشن، رابطه‌ای میان زمان‌ها، مکان‌ها و مفاهیم برقرار کند که از یک تصویر واحد فراتر می‌رود.

نتیجه‌گیری

دیپتیک و جاکستا‌پوزیشن در عکاسی نه تنها ابزارهایی ترکیب‌گرایانه، بلکه روش‌هایی برای تفکر و بیان فلسفی از طریق تصویر هستند. این دو مفهوم، ریشه در سنت نقاشی‌های چند‌لتی یونان و قرون وسطی دارند، اما در عکاسی مدرن، به زبان شخصی هنرمند برای کاوش در هویت، زمان، و تضادهای اجتماعی بدل شده‌اند. در جهان تصویری امروز، اهمیت این روش‌ها بیش از پیش آشکار است؛ زیرا مخاطب را از تماشای منفعلانه به مشارکت در ساخت معنا فرا‌می‌خوانند.

به قلم محمدرضا معصومی – ویرایش شده با هوش مصنوعی
با تشکر از محسن بایرام نژاد که اولین بار او مرا با این عبارات «دیپتیک و جاکستا‌پوزیشن در عکاسی» آشنا کرد.

نمونه عکس های جاکستاپوزیشن

نمونه عکس های دیپتیک

منابع

  • Arnheim, Rudolf. Art and Visual Perception: A Psychology of the Creative Eye. University of California Press, 1974.
  • Berger, John. Ways of Seeing. Penguin Books, 1972.
  • Cotton, Charlotte. The Photograph as Contemporary Art. Thames & Hudson, 2020.
  • Elkins, James. The Poetics of Perspective. Cornell University Press, 1994.
  • Newhall, Beaumont. The History of Photography. The Museum of Modern Art, 1982.
  • Wells, Liz (ed.). Photography: A Critical Introduction. Routledge, 2015.
  • Woodall, Joanna (ed.). Portraiture: Facing the Subject. Manchester University Press, 1997.





لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *