۲۱ درس عکاسی پرتره از عکاسان بزرگ – قسمت اول

من عکاسی پرتره را در کلاس درس، کتابخانه، یا کارگاه یاد نگرفتم. اکثر چیزهایی که من یاد گرفتم از مطالعه آثار قهرمانانم، تلاش برای فهمیدن این که چرا تصاویر آنها را دوست داشتم، و سپس پا گذاشتن در جای پای آنها، به دست آمده است. در این مقاله، من قصد دارم ۲۱ نکته، تکنیک، ترفند، و هک عکاسی که از ۲۱ نفر از آنها (مردان و زنانی که آنها را بزرگترین عکاسان پرتره در کل تاریخ می دانم) یاد گرفته ام را به شما ارائه دهم. نقل قول هایی از عکاسان بزرگ و نکاتی مفید که هر یک به تنهایی می توانند موضوع یک آموزش عکاسی جداگانه باشند.

خب بیایید به سراغ نکات برویم:

۱

ریچارد آودون (Richard Avedon): تمام پرتره ها راست می گویند… و دروغ

ریچارد آودون بزرگ زمانی گفت:

«پرتره تشابه نیست. لحظه ای که یک احساس یا واقعیت به یک عکس تبدیل می شود، دیگر یک واقعیت نیست بلکه یک عقیده است. چیزی به عنوان دقیق نبودن در یک عکس وجود ندارد. همه عکس ها دقیق هستند. هیچ کدام از آنها حقیقت نیست.»

این شاید درست ترین حرفی باشد که تا به حال کسی در مورد عکاسی پرتره گفته است.

ما دوست داریم فکر کنیم که یک پرتره واقعا حقیقت را در مورد سوژه بیان می کند. اما در بهترین حالت، فقط می توانیم انتظار یک جنبه از آن شخص را داشته باشیم.

شما نمی توانید کل ذات و ماهیت یک شخص را در عرض ۱/۲۵۰ ثانیه ثبت کنید – به خصوص به این دلیل که افراد همیشه جلوی دوربین نقش بازی می کنند.

آودون خودش گفته است:

«همه ما نقش بازی می کنیم. این کاری است که ما همیشه برای یکدیگر انجام می دهیم، عمدی یا غیر عمدی. این راهی برای بیان خودمان است به این امید که آنطور که خودمان دوست داریم شناخته شویم.»

فقط به اینستاگرام فکر کنید. چند نفر واقعا خوشحال و شاد هستند؟ و چند نفر دارند برای شما نقش بازی می کنند؟

۲

ایروینگ پن (Irving Penn): یک پرتره «خوب» نگیرید، یک پرتره «تاثیرگذار» بگیرید

من از به کار بردن کلماتی مانند خوب یا بد برای توصیف پرتره ها متنفرم.

من کلمه «تاثیرگذار» را ترجیح می دهم.

ایروینگ پن گفته است:

« یک عکس خوب عکسی است که واقعیتی را بیان کند، قلب را لمس کند، و باعث شود که بیننده با دیدن آن تغییر کند. در یک کلام، تاثیر گذار باشد.»

من کیفیت یک پرتره را با حسی که با نگاه کردن به آن پیدا می کنم، می سنجم. آیا می خواهم بیشتر در مورد شخصی که در تصویر است بدانم؟ اگر اینطور است، این پرتره تاثیرگذاری برای من است.

۳

جو مک نالی (Joe McNally): دوربین شما یک گذرنامه است

عکس از مایکل کومو

من یک بار صحبت های جو را به صورت زنده شنیدم و او چیزی شبیه به این گفت «دوربین شما گذرنامه ای برای ماجراجویی است.» و آن جمله واقعا به من چسبید.

ماجراجویی های جو شامل عکاسی از ماموریت های بزرگ در سراسر جهان برای نشنال جئوگرافیک و مجله LIFE بود. ماجراجویی های من کمی معمولی تر بودند.

من از رویدادها و تمرین های هنرهای رزمی (تصویر بالا مربوط به پشت صحنه یک رویداد کیک بوکسینگ است) عکس می گرفتم. من تبلیغاتی را در سایت Craigslist قرار دادم و افراد را برای عکاسی پرتره به خانه ام دعوت کردم. و همه تعطیلاتم را به ماجراجویی های عکاسی تبدیل کردم.

۴

مارتین شولر (Martin Schoeller): ثبات و تداوم به توجه منجر می شود

مارتین شولر یک عکاس پرتره تحریریه و تجاری مطرح است.

و در حالی که مجموعه کارهای متنوعی دارد، برای عکس های سر و شانه (headshot) بسته و افراطی اش معروف است:

من یک بار با مارتین در یک سخنرانی شرکت کردم و فهمیدم که عکس های سر و شانه او در واقع الهام گرفته از عکاسان آلمانی برند و هیلا بکر (Bernd and Hilla Becher) است. جالب اینجاست که بکر با استفاده از همان روش ثابت از برج های ومخزن آب (تانک آب شهری) عکس گرفته است.

هنگامی که شما یک مجموعه کار ثابت داشته باشید، راحت تر می توانید یک نام برای خودتان بسازید و اجازه دهید افراد بفهمند که شما چه کاری انجام می دهید. این ثبات یک بستر عالی برای ساخت آن به شما می دهد. و این یکی از دلایلی است که من فید اینستاگرامم را با پرتره هایی با رنگ قرمز-قهوه ای پر می کنم.

۵

کورت مارکوس (Kurt Markus): از یک سرعت شاتر آهسته برای به دست آوردن یک ظاهر رویایی استفاده کنید

عکس از مایکل کومو

من به طور کلی دوست دارم پرتره هایم شارپ باشند. اما گاهی اوقات، یک چیز کمی نرم تر و رویایی تر را می پسندم. بنابراین سرعت شاترم را بر روی ۱/۱۰ ثانیه یا حتی آهسته تر قرار می دهم.

این چیزی است که من از چند عکاس از جمله سانته دورازیو (Sante D’Orazio)، پائولو روورسی (Paolo Roversi)، و به خصوص کورت مارکوس اهل مونتانا یاد گرفته ام. کورت برای پرتره های سیاه و سفید دوست داشتنی اش از کابوی ها و سوپرمدل ها معروف است.

من در جستجوی آثار کورت، به یک مصاحبه عالی از او با یک ویراستار عکس برخوردم که در آن گفته بود:

« من روتوش نمی کنم. من سعی نمی کنم تصویر را به چیزی تبدیل کنم که بعد از آن دوستش داشته باشم. ۷×۶ رسانه بسیار بخشنده ای است. فیلم سیاه و سفید، این لنزها، یک سرعت شاتر آهسته. من از خانم ها عکس می گیرم و بسیاری از اوقات آنها بی عیب و نقص، اما واقعی به نظر می رسند.»

و گرچه من در گذشته سرعت شاترهای آهسته را امتحان کرده بودم، اما اکنون این کار را به یک تمرین منظم تبدیل کرده ام. این تغییر خوبی نسبت به تمرکز معمول من بر واقعیت و وضوح است.

۶

زک آریاس (Zack Arias): سر را در یک نقطه تمیز قرار دهید

زمانی که تازه کارم را شروع کرده بودم، کلاس عکاسی تاثیر زیادی بر من گذاشت. زک مفاهیم مهم بی شماری را در مورد نورپردازی، سوژه، تعامل، و کسب و کار به من یاد داد.

اما مهم ترین چیزی که من یاد گرفتم «سر در یک نقطه تمیز» بود. بر این اساس، سعی کنید عکس های خود را طوری ترکیب بندی کنید که سر جلوی چیزی را نگیرد. من از این ایده در تمام عکاسی هایم استفاده می کنم.

۷

آلبرت واتسون (Albert Watson): از نور سخت نترسید!

زمانی که من یک عکاس پرتره تازه کار بودم، دیدگاه کودکانه ای نسبت به نور داشتم. من فکر می کردم که نور نرم خوب است و نور سخت بد است. چرا؟ چون این چیزی بود که همه وبلاگ نویسان و مربیانی که دنبال می کردم می گفتند.

همه چیز باید با یک چتر یا سافت باکس بزرگ نورپردازی می شد. اما زمانی که کتاب پیشگامانه و مبتکرانه آلبرت واتسون به نام Cyclops را کشف کردم، دیدگاهم دگرگون شد. دیدم که نور سخت می تواند همزمان هم خشن و هم زیبا باشد.

بنابراین شروع به آزمایش با فلاش های بدون سافت باکس، گریدها، اسنوت ها، و نور مستقیم خورشید کردم. و در حال حاضر تقریبا در تمام جلسات عکاسی ام از ترکیبی از نور نرم و سخت استفاده می کنم.

از همه مهم تر، آلبرت به من یاد داد تا تمام توصیه هایی که در مورد عکاسی پرتره به من شده بود را زیر سوال ببرم. و دیدگاه من این است که به آنچه مردم به من می گویند گوش بدهم، اما خودم آن را آزمایش کنم تا ببینم واقعا چه چیزی را دوست دارم.

بیشتر بیاموزید: درک نور سخت و نور نرم در عکاسی

۸

گرگوری هایسلر (Gregory Heisler): اساسا دو نوع نور وجود دارد

وقتی من در مورد انواع نور فکر می کنم، معمولا نور سخت و نور نرم به ذهنم می آید.

گرگوری هایسلر انواع نورپردازی را به گونه ای متفاوت تقسیم بندی می کند:

«یک نوع نورپردازی وجود دارد که شما برای شبیه سازی روشنایی محیط انجام می دهید، به طوری که مانند نور حاصل از یک لامپ یا نور حاصل از یک استخر به نظر برسد. و یک نوع نورپردازی دیگر وجود دارد که شما انجام می دهید چون جالب به نظر می رسد.»

این ایده رویکرد مرا نسبت به نورپردازی کاملا تغییر داد. من فهمیدم که شما می توانید از نور مصنوعی برای شبیه سازی هر نوع شرایط نور طبیعی استفاده کنید – از خورشید در حال غروب گرفته تا نور بازتاب شده از آب استخر.

۹

هرب ریتز (Herb Ritts): نور طبیعی می تواند عالی باشد، اما زمانبندی شما مهم است

عکس از مایکل کومو

یک اشتباه رایج که مبتدی ها مرتکب می شوند این است که فرض می کنند همه نورهای طبیعی یکسان هستند. با این حال به دلیل زاویه خورشید، نور ساعت ۹ صبح بسیار متفاوت از نور ساعت ۱۲ بعد از ظهر است. همانطور که خورشید پایین تر می رود، نور گرمتر و جذاب تر می شود. بنابراین زمانبندی شما بسیار مهم است.

هرب ریتز به استفاده از نور ساعت طلایی معروف است. با این حال، هرب فقط در ساعت طلایی عکس نمی گرفت. او می توانست حتی نور شدید نیمروز را با تنظیم دقیق زاویه صورت سوژه های خود، زیبا کند.

شما می توانید این کار را با مشاهده سایه ایجاد شده توسط بینی سوژه خود انجام دهید. وقتی سایه بینی کوتاه است، معمولا نور خوبی دارید!

۱۰

استیو مک کری (Steve McCurry): نورپردازی سایه باز خوب جواب می دهد

در این عکس نور اصلی (Key light) سایه باز است، نور حاشیه ای از اسپیدلایت ژل زده تامین می شود. عکس از مایکل کومو

من از زمانی که کودک بودم و در کتابخانه مجله نشنال جئوگرافیک می خواندم، کار پرتره استیو مک کری را تحسین می کردم.

در حال حاضر، شما نمی توانید کار استیو را کپی کنید. اما می توانید تکنیک نور طبیعی او را کپی کنید. اکثر پرتره های استیو مک کری – از جمله پرتره نمادین «دختر افغان» – با استفاده از نورپردازی سایه باز (open shade lighting) ایجاده شده اند.

سایه باز یک تکنیک نور طبیعی است که در آن سوژه را طوری قرار می دهید که:

۱- نور مستقیم خورشید از بالا مسدود می شود، و

۲- نور خورشید بازتاب شده صورت سوژه را پُر می کند.

این دیاگرام نورپردازی سایه باز من است:

سایه باز سایه های غیرجذاب ایجاد شده توسط نور بالای سر را از بین می برد، به طوری که صورت با یک نور نرم و یکنواخت روشن می شود. و بهتر از همه، شما می توانید از آن تقریبا برای همه افراد استفاده کنید.

برای مطالعه قسمت دوم مقاله اینجا کلیک نمایید

نویسنده: مایکل کومو (Michael Comeau)

نظرات شما

  1. Realy؟

    ۱۷ فروردین ۱۴۰۱

    بند شماره ۷ دروغ سیزده بود؟!
    بعضی میخواهند برای معروف شدن کارهای نامتعارف بکنند که انگشت نما شوند!
    ای کاش یک نمونه هم برای این بند میبود تا بیشتر مفرح شود!
    …..

    جدای از این مورد
    در مورد شنیدن کلمه ساختار شکنی از دهان کسی که عکاس نیست:

    کسی که قوانین را فراگرفته و موهایش در عمری پایبندی به دانش و قوانین عکاسی سفیده شده شاید بتواند از ساختار شکنی صحبت کند صرفا. نه کسی که از سر ناتوانی و عدم دانش و مطالعه علم عکاسی و باید ها و نباید های آن درحالی که برای اولین بار دوربین دست گرفته است. برای توجیه ارائه ثبت های بی ارزش خود به این ترفند متوسل میشود. این افراد که حداقل های سطح مبتدی نیز در ثبت هایشان دیده نمیشود اگر در دفاع از بی ارزش بودن ثبتشان پشت کلمه ساختار شکنی ( که از دهان دیگران نیز شنیده اند و عملا نمیدانند خوردنی هست یا پوشیدنی!) پنهان شوند برای بار دوم ابروی خودشان را برده اند


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دادن به Realy؟ لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *