یک عکاس خوب باشیم نه یک عکاس خوش شانس

در شکار لحظه ها مهارت ندارم. این کار خیلی کلیشه ای و ناقص و حتی تصادفی به نظر می رسد. علاوه بر این ایده شکار لحظه واقعاً مسخره است. منظورم از گفتن این جمله این است که اگر من در یک موقعیت مناسب با وسیله مناسب و مدل های بی عیب و نقص که سر و وضعشان نیز مرتب است و نور مناسب قرار بگیرم، اگر در این لحظه و دقیقاً در این لحظه…

خوب شما هر از گاهی در یکی از شرایط بالا قرار می گیرید و می توانید با عکاسی به روش شکار لحظه ها عکس بگیرید.

شکار لحظه ها = شانس

به عنوان یک عکاس حرفه ای، من به عکاسی در لحظه به هیچ عنوان فکر نمی کنم. مطمئنا ثبت لحظات ناب، هدف هر عکاسی است ولی لحظات ناب با لحظاتی که تصادفاً پیش می آیند به کلی متفاوت هستند و حالت دوم زمانی است که عکاس از روی خوش شانسی موفق به گرفتن عکس دلخواه می شود.

اساساً برای من شکار لحظه ها در عکاسی به این معنی است که: دوربینتان را در وضعیت اتوماتیک قرار دهید تا با سرعت بالا و پشت سر هم حدود ۵۰۰۰ عکس از یک مراسم عروسی بگیرد، تعداد اندکی از آن ها عکس های خوبی خواهند بود و در این صورت شما فقط یک عکاس ثبت لحظه خواهید بود.

چون عکاسی شغل من است پس بایستی یک عکاس خوب باشم نه یک عکاس خوش شانس.

من عکاسی را در امتداد خلق لحظات می بینم، بعد از آن با عکس گرفتن این لحظات را آشکار می کنم.

به عنوان مثال گرفتن عکس یک صخره نورد که در هنگام طلوع خورشید با یک حرکت دلیرانه در حال بالا رفتن از کوه می باشد و یک پس زمینه از یک منظره باشکوه، به هیچ عنوان شکار لحظه نیست بلکه این نوع عکاسی کاملاً با برنامه و حساب شده است. مطمئناً این تصویر یک لحظه باشکوه است اما هیچ چیز شانسی و یا اتفاقی در مورد گرفتن این عکس وجود ندارد.

(خوب این مسئله که شاید شما در بعضی مواقع خوش شانس باشید وجود دارد. در نهایت گرفتن هر عکس در بعضی مواقع مثل زدن یک گل غیر منتظره است.)

نکته این جاست که من هیچ وقت به شکار لحظه در عکاسی اعتقاد نداشتم. تا زمانی که این اتفاق افتاد.

رستاخیز مردگان

درست قبل از کریسمس ما به خاطر کولاک شدید سه روز امکان استفاده از نیروی برق را نداشتیم. بیشتر وقتمان به لمیدن و منچ بازی کردن و شراب نوشیدن در یک محفل دوستانه کنار آتش سپری شد. اما بعد از سه روز تلاش برای گرم ماندن در خانه اگر شما هم بودید دلتان می خواست که از این حالت خماری خارج شوید، علاوه بر این حوصله بچه ها سر رفته بود و باطری های ipad و تلفن همراه نیز تمام شده بودند، کم کم با نومیدی احساس می کردیم مردگان متحرک (زامبی) هستیم. در بیرون همه چیز با لایه ای از یخ پوشیده شده بود (جای خوشحالی بود که حتی زامبی ها هم یخ می زدند) یخ وقتی که شکل می گیرد واقعا زیباست. ما مدام می گفتیم «بچه ها، باید لباس خانه را از تن بکنیم، لباس مناسب پوشیده و قبل از اینکه یخ ها آب شود بیرون برویم و عکس بگیریم»

البته زمانی که شما بدون استفاده از نیروی برق فقط تلاش می کنید که زنده بمانید آماده شدن برای عکس گرفتن در بیرون خانه آخرین کاری است که ممکن است به ذهنتان برسد. به هر حال باتری دوربینتان هم شارژ نخواهد داشت. بنابراین تحت این شرایط ما هیچ وقت برای عکس گرفتن بیرون نرفتیم و من آن را یک فرصت از دست رفته می دانم.

لحظه:

روز بعد از کریسمس برای دیدن اقوام مجبور بودیم از خانه خارج شده و رانندگی کنیم. رانندگی در خارج شهر حدوداً یک ساعت طول کشید. وقتی شهر را پشت سر گذاشتیم مناظر زیبای بوته ها و درختان و مزارعی که هنوز از یخ پوشیده شده بودند شروع شد. ما یک ساعت تاخیر داشتیم (در مقایسه با دفعات قبل) و همین موضوع باعث شد که کمی در مورد مهمانی شام خانوادگی نگران شویم. بچه ها روی صندلی عقب ماشین در حال زد و خورد بودند و خلاصه همگی طبق معمول روزهای بعد از کریسمس خسته و بد خلق بودیم. پس از مدتی رانندگی، خورشید در سطح پایین تری در آسمان قرار گرفت و شروع به درخشش و چشمک زدن در بین درختان و بوته ها و زمین های پوشیده از یخ کرد.

ما همچنان در حال صحبت به رانندگی ادامه می دادیم: «هی بچه ها به خورشیدی که در روی یخ ها می درخشد نگاه کنید. آرامش بخش نیست! آن درختان را می بینید – وای خیلی زیباست. شما دیگر چیزی شبیه به این نخواهید دید. کاش می شد بایستیم و از نزدیک تر تماشا کنیم.»

معذرت خواهی از اجازه گرفتن راحت تر است

در آن لحظه فکر کردم ای کاش دوربینم را همراه داشتم، و در یک آن به یاد آوردم که ما امشب با اقوام مهمانی شام دعوت هستیم و به همین دلیل من دوربین را همراه دارم! دوباره به نظرم رسید هر چند که من دوربینم را برداشته ام ولی احتمالاً بچه ها سر و وضع مرتبی ندارند و باز هم متوجه شدم که ما چون امشب مهمان هستیم همگی لباس مرتب پوشیده ایم! به همسرم نگاه کردم و او با نگاه همیشگی به من گفت «اصلاً فکرش را هم نکن ما همین الان هم یک ساعت دیر کرده ایم». در این هنگام بحثمان در مورد عکس گرفتن به روش شکار لحظه ها آغاز شد.

«اما عزیزم، ما باید توقف کنیم. به یخ نگاه کن به نوری که روی آن می درخشد این عالی است. ما همه لباس مناسب پوشیده ایم و من دوربین D800 با لنز۵۰mm را همراهم دارم. همه چیز برای عکس گرفتن حاضر است».

«تو دیوانه شده ای؟ ما یک ساعت پیش بایستی آنجا بودیم. تو نمی دانی اگر پدر من سر وقت غذا نخورد چقدر عصبانی می شود. امروز عید است و ما نباید تاخیر کنیم»

«بله اما نگاه کن این عالی است من می خواهم توقف کنیم تا از این مناظر عکس بگیرم»

خوب تو راست می گویی (او واقعاً این جمله را نگفت ولی منظورش تقریباً همین بود) آنها می دانند که تو بد قول هستی و همیشه دیر می کنی.

زنجبیل های یخ زده در زیستگاه طبیعی خود

برای عکس گرفتن از زنجبیل گریزان از یخ ، من از یک Nikon D800 با لنزهای ۵۰mm f1.4 استفاده کردم. برای اینکه تصویر پهن تری برای بعضی از عکس ها داشته باشیم بهتر بود از یک لنز ۳۵ استفاده می کردم ولی ۳۵ نداشتم و بنابراین بایستی با ۵۰ عکس می گرفتم. برای گرفتن این سری عکس ها نیازی به تنظیمات دوربین و یا لنز نیست برای همه آنها نور طبیعی کافی است. تنها مسئله مهم در ثبت این تصاویر عکس گرفتن از درخت های پوشیده از یخ در یک زمان مناسب در طول روز و با نور کافی و مناسب می باشد.

اواخر بعد از ظهر بود و نور خورشید همه جا را کاملاً روشن کرده بود، برای اینکه حداکثر درخشش روی برف ها را در عکس داشته باشم مجبور بودم در جای کاملاً پرنور عکاسی کنم بنابراین عکس ها را کاملاً در معرض نور زیاد قرار دادم. همچنین برای اینکه در پس زمینه، عکس حداکثر تاری ممکن را داشته باشد، می بایست با دریچه دیافراگم باز تر عکس بگیرم .بیشتر مواقع با سرعت شاتر ۱/۲۵۰ ثانیه و دیافراگم f/2.8 و ایزو ۱۰۰٫

شما حقیقتاً مجبور هستید که در مد دستی عکاسی کنید چون با آن برف و یخ بسیار درخشان که همه جا را فرا گرفته، گرفتن یک تصویر مناسب برای دوربین بسیار مشکل است.

اگر مایل به خواندن یک مقاله فوق العاده در مورد نحوه عکاسی در زمستان هستید: مقاله آلن مووری (Allen Mowery) با عنوان «۱۵ نکته آموزشی برای عکاسان در زمستان و برف» یک نمونه بارز است.

ویرایش های پس از عکسبرداری من نیز به همین شکل ساده بودند.

من در نرم افزار Lightroom ، شدت نور(exposure) را با کم کردن نورهای بالا (highlights) و افزایش تیرگی ها (blacks) تغییر دادم. در حالت معمول بایستی از اسلایدر سایه روشن(contrast slider) استفاده می کردم ولی در این مورد خاص چون در حال حاضر نقاط روشن تصویر به حد کافی درخشان بودند، بنابراین فقط تیره کردن نقاط تاریک کافی بود.

یک کار دیگر که بایستی حتما انجام می دادم تنظیم رنگ موی قرمز غیرطبیعی همسرم بود.

(قابل توجه افراد غیر علاقمند به فوتوشاپ :رنگ موی همسرم قرمز غیر طبیعی است، غیر واقعی تر کردن این رنگ به دلیل آنکه آن را سرد تر و بی روح تر جلوه می دهد آزاردهنده است).

من می خواستم که در تصویر رنگ های قرمز کاملاً زنده و طبیعی به نظر برسند برای این منظور با ابزار قلم مو (brush) بر روی موهای همسرم نقاشی کردم و منحنی گرمی رنگ (Color Temperature) را یک مقدار خمیده تر کردم همینطور یک مقدار به روشنایی تصویر افزودم. همینطور با استفاده از ابزار گرادیان (Gradient) توجه بیننده را به رنگ قرمز با کمرنگ تر کردن رنگ ها در اطراف آن جلب کردم.

و این کلاه خزدار مد روز و شیک (ما آن را toque می نامیم) که دخترم آن را بر روی سرش می گذارد، من این کلاه را حدوداً یک ماه پیش از یک فروشگاه خریدم و تنها هدفم این بود که آن را در گرفتن یک عکس روستایی در زمستان به کار ببرم. این عکس بسیار به چیزی که در ذهنم بود نزدیک است. اگر این عکس شکار لحظه نیست، من نمی دانم دیگر آن را چه باید نامید.

چه زمانی شما با عکس گرفتن یک لحظه را شکار می کنید؟

آیا شما شانسی عکس می گیرید یا خیلی بیشتر از این در عکاسی حرفه ای هستید؟

م

منبع

برگرفته از : Diy photography

نظرات شما

  1. آیدین

    ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳

    با سلام

    خیلی خوب بود.

    اگه بتونید مطالب سایتتون رو دسته بندی کنید خیلی بهتر میشه.مثلا” من بیشتر مطالب سایت رو از بخش تصادفی یا بیشتر بدانید مطالعه میکنم که کاملا” اتفاقیه.
    در ضمن در صورت امکان یه مقایسه و مشاوره برای “انتخاب بهترین و مناسب ترین دوربین های DSLR بین مدل های کنون و نیکون در رنج قیمت های مختلف” بگذارید.چون واقعا” این مطلب میتونه پاسخ بسیاری از سوالات دوستان باشه.
    با آرزوی موفقیت

  2. Saafa

    ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳

    سلام : )
    خیلی عالی و جذاب بود.

    اما میشه یه خواهشی داشته باشم؟
    لطفا یه مطلب صرفا جهت معرفی ابزارهای ویرایش عکس بزنید.
    من لایت روم و فتوشاپ و چندتا پلاگین مختلف که معرفی کردم رو دارم، اما خیلی دوست داشتم که بعنوان یه جعبه ی ابزار حرفه ای (یا نیمه حرفه ای) (یا حتی مبتدی!) چندتا برنامه پیدا کنم.
    به نظرم، بیشتر وقت ها فرق عکس های دو نفر، توی ابزارهایی که استفاده کرده اند هست.

    1. زند

      ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳

      دوست عزیز سلام

      تشکر از نظر و پیشنهادتون، ایده خوبی است و سعی می کنیم در یک مطلب نرم افزار های مفید ویرایش عکس رو معرفی کنیم. موفق باشید.

  3. melika

    ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

    باتشکر فراوووون از سایت بی نظیرتون
    لطفا در مورد عکاسی مستند اجتماعی هم مطلب بگذارید
    با تشکر

    1. زند

      ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

      تشکر فراوان از شما، حتما، موفق باشید.


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *