نقد عکس #۸۱

«نقد عکس» نام یکی از بخش های لنزک است. در بخش نقد عکس، که آخر هفته ها برگزار می شود، ما عکس ارسالی یکی از خوانندگان عزیزمان را منتشر می کنیم و از شما خواهش می کنیم که انتقادات سازنده خود را در مورد آن مطرح نمایید. این یک راه عالی برای یادگیری بیشتر در مورد عکاسی، مطرح کردن دیدگاه ها و نقد شدن عکس خود شماست. در ادامه از شما برای شرکت کردن در این بخش و مطرح کردن نظرتان در مورد عکس نقد شماره ۸۱ دعوت می کنیم.

قوانین ساده این بخش

  • گاهی ما عمدا عکس هایی که بی عیب نیستند را انتخاب می کنیم، پس لطفا با انتقادات سازنده خود به دوستانتان کمک کنید
  • آزادانه هر نصیحتی که می دانید مفید است را مطرح کنید – ترکیب بندی، نورپردازی، ویرایش و…

کاندید این هفته بخش نقد عکس (برای مشاهده سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید):

عکس

مشخصات عکس :

  • دوربین: Canon DIGITAL IXUS 900Ti
  • دیافراگم: f/2.8
  • سرعت شاتر: ۱/۶۰sec
  • حساسیت سنسور: ISO-400
  • فاصله کانونی: ۸mm

عکاس: آقای محمدرضا قاسمی

قصد داشتید چه چیزی را به تصویر بکشید؟

افسوس زاینده رود

لطفا نظر خود را در قسمت نظرات، پایین همین صفحه، مطرح نمایید. شما چگونه چنین صحنه یا عکسی را به طور متفاوتی به تصویر می کشیدید؟ تشکر فراوان از همه عزیزانی که هفته گذشته در این بخش دیدگاهشان را مطرح نمودند.

سازنده ترین نظرات در سایت به شکل برجسته ای نمایش خواهند یافت. شما هم می توانید با کلیک روی این لینک عکس خود را برای بخش نقد ارسال نمایید.

لینک برای به اشتراک گذاشتن این نقد

نقد عکس #۸۱

مروری بر نقد عکس هفته گذشته

دیدگاه برجسته هفته گذشته: سعید: به دلیل تابش نور از پشت ماشین و از بین رفتن سایه ها ماشین خیلی مصنوعی شده! مثل کار یک فوتوشاپ مبتدی به نظر میرسه! ولی آسمون فوق‌العادس.

عارف حبیبی نژاد: مرسی از همه دوستانی که عکس بنده رو دیدن و نقد کردن ویرایشی که روی عکس اعمال شده،همانطوری که گفته شد،ترکیب چندین عکس با نوردهی های مختلف از زوایای مختلف و پرژکتور ها و فلاش هایی که برای انجام این پروژه به محل عکاسی برده شده بود استفاده شده که از سافت باکس ها برای نرم کردن نور ها هم استفاده گردیده و به خاطر همین که ما نور را از تمامیه جهات به سوژه مورد نظر و درختان تاباندیم،سایه ی خودرو از بین رفته و اینگونه نشان میدهد که به قول معروف عکس “فتوشاپ” شده و کولاژ کاری شده خیلی از دوستان این نظر را داشتند که انگار خودرو بعدا اضافه شده و مصنوعی است و به سایز خودرو اشاره کردند که بزرگتر از درختان و بقیه اجسام درون عکس به نظر میرسد که بزرگتر نشان دادن خودرو ، فقط به خاطر کوچک بودن درختان است که سایز درختان به خاطر نهال بودنشان ( البته اینجا نهالستانی متروکه بود) است و ارتفاع کمی داشتند مورد بعدی که باید توضیح بدهم آسمان این عکس است که کاملا واقعی بوده و بدون هیچ دستکاری و کولاژ کاری است مکانی که ما برای این پروژه و عکاسی از خودرو مور نظر استفاده کردیم ، مکانی دور از شهر و بدون آلودگی نوری و آسمانی پاک و بدون آلودگی بود و به خاطر همین آسمانی پر از ستاره و همچنین کهکشان را توانستیم درون کادرمان قرار دهیم علت این که این عکس با تعداد عکس های زیاد و نوردهی های متفاوت گرفته شده است را میتوان نوعی HDR در نظر گرفت که ما توانستیم در هر عکس فقط قسمتی از سوژه های درون کادرمان را نور دهیم و روشن کنیم و این کار را همانطور که گفته شد از تمامیه زوایا نورپردازی شده تا سایه ها و جا های تاریک درون عکس روشن شده و همانند HDR تمامیه مناطق تاریک و روشن به یک اندازه نور داشته باشند نرم افزاری که برای ادیت کردن این عکس استفاده شده ، همان فتوشاپ بوده ممنون از همه دوستان که که برای نقد این عکس وقت گذاشتند و همچنین مارا در جهت پیشرفت راهنمایی کردند با تشکر

نظرات شما

  1. مجتبی

    ۲ مرداد ۱۳۹۴

    با سلام خدمت دوستان عزیز.
    به نظر بنده در این عکس عکاس قصد داشته که گذر زمان رو نشان بده وتنهای افراد در یک مکان شلوغ.
    ولی ای کاش دوربینو به صورتی میکاشت که عکس به صورت قرینه بیرون می امد.
    ولی در کل عکس خوبی شده خدا قوت.

  2. مهرشاد کورش نیا

    ۲۲ خرداد ۱۳۹۴

    راستی یه نکته ای رو یادم رفت اضافه کنم و اون زمان انتشار عکس شماره ۸۱ برای نقد عکس بود که در فصل خوبی منتشر شد.چون اگه در فصل زمستون بود تاثیر الان که در تابستون و کم آبی هستیم رو نداشت و از حسن انتخاب مدیر لنزک تشکر میکنم.

  3. مهرشاد کورش نیا

    ۲۲ خرداد ۱۳۹۴

    جناب آقای سامان خان، مدیر محترم لنزک سلام.شما همیشه عکس جدید برای نقد عکس رو جمعه شب بارگذاری میکردید.این هفته جمعه بعد از ظهر عکس جدید رو کار کردید.چرا ؟ اگه قصد غافلگیر کردن مردمو داری بگو تا بدونیم، برادر.با این حال و با اینکه فرصت نقد عکس شماره ۸۱ تموم شده من نقد عکسمو فرستادم برادر!!

    1. سامان نویسنده

      ۲۲ خرداد ۱۳۹۴

      با سلام و عرض ادب،

      تشکر از اینکه مثل همیشه در این بخش فعال هستید و نقد زیبایتان را منتشر می کنید. بله نقد «۸۲» زود تر منتشر شد، اما بسیار ممنون که عکس «۸۱» را نقد نمودید. البته همیشه برای ارسال نقد ها روی عکس های قبلی فرصت هست و بار ها پیش می آید که نقد و نظرات شماره های قبلی توسط خود عکاس یا سایر خوانندگان عزیز مرور شوند. ما نیز تمامی نقد ها را مشتاقانه دنبال می کنیم. بار دیگر از همراهی و فعالیت شما در سایت خودتان لنزک تشکر می کنم جناب کورش نیا و برایتان آرزومند بهترین ها هستم.

      سپاس

  4. مهرشاد کورش نیا

    ۲۲ خرداد ۱۳۹۴

    یکی از راههای نقد آثار هنری پیدا کردن مضمون و تم اثر و سپس بررسی فرم استفاده شده در بیان آن مضمون مورد نظر میباشد.برای نقد این عکس ابتدا دنبال مضمون و محتوا گشتم و سپس با توجه به مضمون، تکنیکهای استفاده شده را مد نظر قرار دادم.
    ظاهرا در این عکس، عکاس قصد داشته حساسیتهای جامعه نسبت به یک مساله زیست محیطی را برانگیزد.مساله ای که ایران، به شکل جدی با آن دست به گریبان است.یکی از مهمتری چالشهای محیط زیستی ایران کم آبی و از جنجالی ترین های آن بی آبی زاینده رود است که بارها به درگیرهای سیاسی، اجتماعی و گاهی امنیتی کشیده شده است.
    عکاس با این معضلی که بارها از طرف رسانه ها به آن پرداخته شده است، چگونه و از چه زاویه ای برخورد کرده است؟
    عکاس به زیر پل رفته و عکسش را ثبت کرده است.این خود یکی از نکات مثبت این عکس است.چون خیلی از عکاسان آماتور اولین برخوردی که با موضوع دارند آن را به تصویر می کشند و به خود زحمت گشتن و پیدا کردن مکان متفاوت را نمیدهند.
    نکته بعدی نشان ندادن کف رودخانه و بی آبی آن است.این خود میتواند نکته جالبی باشد.گاهی در خلق اثر هنری نشان ندادن بخشی از اتفاق جاری، حس کنجکاوی و تخیل مخاطب را برمیانگیزد. نشان ندادن کف رودخانه برای مخاطب غیر ایرانی شاید همذات پنداری کمتری ایجاد کند. چون ما ایرانی ها عکس خشک و بدون آب زاینده رود را زیاد دیده ایم.اما این مساله خود میتواند عاملی باشد برای کنجکاوی مخاطبین کمتر مطلع تا از وضیت خشک رودخانه اطلاعات بیشتری کسب کنند.در اینجا به جای نشان دادن آب، مردم را میبینیم که اکثرا با حالتی ناراحت و ساکن زیر پل نشسته اند(البته حالت اجتماعشان بیشتر شبیه به یک تحصن و اعتراض است)شکل پراکندگی نفرات زیر پل هم جالب است.نزدیک ترین نفر در سمت راست است و چون ما راست نویس هستیم معمولا اولین نگاه ما به سمت راست کادر است و این خود میزانسن قویی ایجاد کرده است.نکته بعدی اینکه نفرات جلوی کادر کمتر هستند و پس از دیدن نفر سمت راست و چپ، چشم به دنبال سایر نفرات در پس زمینه که تعدادشان بیشتر است کشیده میشود و با شکلهای منحنی که پل در زیر خود دارد مخاطب نوعی فرو رفتگی به داخل عکس پیدا میکند که اتفاق خوب و جالبی است.نکته جالب بعدی لول نبودن عکس است که از دو عامل میتواند باشد.ابتدا شاید از طبیعی بودن وضعیت حکایت میکند.یعنی جایی که عکاس ایستاده است شیب داشته که عکاس نباید عکس را هنگام ویرایش لول کند.دوم این کار شاید عامدانه بوده که در این صورت این کار با وضعیت بد و ناپایدار بی آبی همخوانی دارد و کار عکاس درست بوده است. و نکته بعدی وارد کردن مقدار زیادی از معماری پل در کادر عکس است. این کار حس همذات پنداری مخاطب را برمیانگیزد.چون از نوع معماری متوجه میشویم که این رودخانه قدمتی طولانی داشته و همان طور که از معنایش مشخص است(زاینده ‌رود یا زنده ‌رود به معنی دهنده ‌زندگی) باعث رونق و زندگی بوده و حالا خاصیتش را از دست داده.
    تنها نکته ایی که شاید به عنوان ایراد کوچک عنوان کرد دیافراگم باز آن است که اگر با یک یا دو دیافراگم بسته تر عکاسی میشد بهتر بود و به انتقال حس عکس کمک میکرد.
    در مجموع فکر میکنم با عکس خوب و موفقی روبرو هستیم.

  5. مسعود

    ۱۸ خرداد ۱۳۹۴

    سلام . ضمن تبریک به آقای قاسمی برای این عکس و ایده اش.
    اصولا عکاسی از موضوعای که زیاد دیده شده است کار مشکلی است و رصد و رسیدن به نگاهی تازه دارای حساسیت و ارزش دو چندانی است.
    این بار لنز عکاس به سمت زیر دهانه پل خواجو توام به نگاه حسرت آمیز انسانهایی که در دوره باز نشستگی به سر می برند رفته است. افسوس از روزگار جوانی که سپری شده است و افسوس از روزگاری که اکنون بر زاینده رود تشنه می رود.
    تجمع انسانهایی که در جلو کادر به صورت پراکنده نشسته اند و در عمق تصویر به صورت مجتمع گرد آمده اند و یک تمرکز تصویری در مرکز و عمق تصویر ایجاد کرده است. نگاه های متفاوتی که کاراکترهای حاضر در قاب تصویر دارند هر کدام ایجاد یک خط فرضی معنادار کرده است که در خطوط منحنی دهان های پل تنیده است و بر بار معنایی و حسرت و آشفتگی ناشی از آن افزوده است.
    در مجموع حرکت در تصویر به سبب بافت معماری و همسانی انسانها در این بافت باعث خوانش تمامی تصویر از جلو به سمت عقب می رود. کنتراستی هم که ناخواسته در پوشش انسانها اتفاق افتاده است به انتقال توجه و ایجاد یک حرکت فرضی دیگر کمک کرده است.
    تنها با حفظ قرینگی و لول شدن دوربین در هنگام ثبت عکس به استحکام و زیبایی عکس می افزود. ضمن اینکه انتخاب یک استاپ ایزوی کمتر از اور شدن قسمتهای بالایی تصویر می کاست. با تشکر

  6. مسعود

    ۱۸ خرداد ۱۳۹۴

    سلام . ضمن تبریک به آقای قاسمی برای این عکس و ایده و نگاه اش.
    اصولا عکاسی از موضوعای که زیاد دیده شده است کار مشکلی است و رصد و رسیدن به نگاهی تازه دارای حساسیت و ارزش دو چندانی است.
    این بار لنز عکاس به سمت زیر دهانه پل خواجو توام با نگاه حسرت آمیز انسانهایی که در دوره باز نشستگی به سر می برند رفته است. افسوس از روزگار جوانی که سپری شده است و افسوس از روزگاری که اکنون بر زاینده رود تشنه می رود.
    تجمع انسانهایی که در جلو کادر به صورت پراکنده نشسته اند و در عمق تصویر به صورت مجتمع گرد آمده اند و یک تمرکز تصویری در مرکز و عمق تصویر ایجاد کرده است. نگاه های متفاوتی که کاراکترهای حاضر در قاب تصویر دارند هر کدام ایجاد یک خط فرضی معنادار کرده است که در خطوط منحنی دهانه های پل تنیده است و بر بار معنایی و حسرت و آشفتگی ناشی از آن افزوده است.
    در مجموع حرکت در تصویر به سبب بافت معماری و همسانی انسانها در این بافت باعث خوانش تمامی تصویر از جلو به سمت عقب می شود. کنتراستی هم که ناخواسته در پوشش انسانها اتفاق افتاده است به انتقال توجه و ایجاد یک حرکت فرضی دیگر کمک کرده است.
    تنها با حفظ قرینگی و لول شدن دوربین در هنگام ثبت عکس به استحکام و زیبایی عکس می افزود. ضمن اینکه انتخاب یک استاپ ایزوی کمتر از اور شدن قسمتهای بالایی تصویر می کاست. با تشکر

  7. kaveh_gk

    ۱۸ خرداد ۱۳۹۴

    عکس چشم نواز و پرمایه ایه.
    خیلی خوشم اومد. بخصوص به این دلیل که بسیار طبیعی و واقعی است و بدون انجام کاری خارق العاده ، عکسی زیبا خلق کردی.
    و از عکست درس بزرگی گرفتم که عکس خوب لزوماً نیازی به دوربین عالی نداره (هرچند کار سختتر میشه ولی عکاسش جبران کرده)

  8. مسعود

    ۱۸ خرداد ۱۳۹۴

    سلام.
    به لحاظ ایده و انتخاب سوژه عکس قابل احترامی است.
    نگاه پرسوناژهای عکس که عمدتا افرادی پا به سن گذاشته شده هستند و خطوط فرضی نگاهشان که هر کدام به یک افق جدایی خیره شده اند ایجاد خطوط تند و اریب مجازی کرده است که در ادغام با خطوط انحناهای دهانه ها پل ایجاد تنش و تضاد کرده است.
    حفظ قرینه گی و یک مقدار کنترل بیشتر بالانس بودن دوربین در هنگام فشار دادن شاتر به انسجام و وحدت عکس کمک فراوانی می کرد.

  9. سعید

    ۱۷ خرداد ۱۳۹۴

    اگر محل قرار گرفتن دوربین کمی به بالا و سمت راست تغییر پیدا می کرد کادر بندی بسیار بهتر می شد و مفهوم را بهتر می رساند. نتیجه جابجایی دوربین به سمت راست این بود که کادر عکس قرینه میشد و با توجه به فرم تکراری پل، پرسپکتیو زیباتری را به وجود می آورد. همچنین با جابجایی دوربین به سمت بالا (ارتفاع بالاتر) هم پرسپکتیو و عمق عکس چشم نواز تر میشد و هم احتمالاً با دیده شدن قسمتی از بستر خشک رودخانه در میان دو طاق مفهوم مورد نظر شما را به تصویر کشیده می شد.

  10. kayvan12003

    ۱۷ خرداد ۱۳۹۴

    بهتر بود کمی از وسط تر گرفته میشد تا قرینه تر به نظر برسه. آیا عکس تک شات است یا از ترکیب چند شات است؟

  11. آرمین

    ۱۵ خرداد ۱۳۹۴

    به نظرم واقعا عکس جالبیه هم به دلیل پرسپکتیو خوب و هم یکدست بودن افراد.اما افق عکس کج است و خیلی تو نگاه اول قابل تشخیصه همچنین بهتر بود کمی از وسط تر گرفته میشد تا قرینه تر به نظر برسه ولی در کل عالیه.


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *